امپراتوری فرانک یک تشکیل تاریخی است که به دلیل اتحاد قبایل مختلف فرانک در اواخر قرن پنجم به وجود آمد. این امپراتوری نقش کلیدی در شکلگیری اروپای قرون وسطی ایفا کرد و اثر قابل توجهی در تاریخ بر جای گذاشت.
فرانکها یک قبایل ژرمنی هستند که رومیها از قرن سوم به آنها اشاره کردهاند. آنها در سرزمینهای امروزی فرانسه، آلمان و بلژیک سکونت داشتند. در اوایل قرن پنجم، فرانکها شروع به حملههای فعال به سرزمینهای رومی کردند که منجر به فروپاشی امپراتوری غربی روم شد.
نقش کلیدی در اتحاد فرانکها را پادشاه کلودوید I ایفا کرد. او در سال ۴۸۱ پادشاه فرانکها شد و شروع به اتحاد قبایل کرد. در سال ۴۹۶ کلودوید مسیحیت را پذیرفت که به تقویت قدرت او و گسترش روابط با رم کمک کرد.
پس از مرگ کلودوید در سال ۵۱۱، پسران او امپراتوری را به چند بخش تقسیم کردند که به درگیریهای داخلی منجر شد. با این حال، فرانکها به توسعه سرزمینهای خود ادامه دادند و سرزمینهایی در شرق و جنوب را تصرف کردند.
در قرن هشتم، قدرت در امپراتوری به دودمان کارولینگ منتقل شد که معروفترین نماینده آن کارل بزرگ بود. او در سال ۷۶۸ پادشاه فرانکها شد و شروع به فتحهای وسیع کرد.
دوره حکومت کارل بزرگ به عصر طلایی امپراتوری فرانک تبدیل شد. او ثبات برقرار کرد، زیرساختها را بهبود بخشید و به شکوفایی فرهنگی کمک کرد. امپراتوری فرانک به یکی از بزرگترین دولتها در اروپا تبدیل شد.
پس از مرگ کارل بزرگ در سال ۸۱۴، نوههای او نتوانستند امپراتوری را حفظ کنند. در سال ۸۴۳، معاهده ورنن که امپراتوری را به سه بخش تقسیم کرد، به امضای رسید: پادشاهی فرانک غربی، پادشاهی فرانک شرقی و پادشاهی میانه.
امپراتوری فرانک اثر عمیقی در تاریخ اروپا بر جای گذاشت. این امپراتوری پایهگذار شکلگیری دولتهای مدرن مانند فرانسه و آلمان شد. تأثیر فرانکها بر فرهنگ، مذهب و سیاست هنوز هم احساس میشود.
تاریخ امپراتوری فرانک داستانی از قدرت، شکوفایی فرهنگی و افول است. این دوره برای توسعه بعدی تمدن اروپایی و شکلگیری دولت در اروپای غربی تعیین کننده بود.