مقدمه
دوره کلنیالیستی در هند دورهای است که بیش از 200 سال را شامل میشود و از قرن هجدهم شروع شده و با اعلان استقلال در سال 1947 به پایان میرسد. این دوره زمانی بود که تغییرات عمیقی در زندگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی هند به وقوع پیوست، جایی که بریتانیا سلطهاش را بر شبهقاره بر قرار کرد. هند بخشی از امپراطوری بریتانیا شد که منجر به تغییرات اجتماعی وسیع، اصلاحات اقتصادی و مقاومت از سوی مردم محلی گردید.
ورود شرکت هند شرقی بریتانیا
تاریخ حضور بریتانیا در هند با تأسیس شرکت هند شرقی بریتانیا در سال 1600 시작 شد. در ابتدا، این شرکت به تجارت ادویه و سایر کالاها مشغول بود، اما به مرور زمان نفوذ و کنترل آن بر وضعیت سیاسی در هند افزایش یافت. یک نقطه عطف مهم، فتح بنگال پس از نبرد پلسی در سال 1757 بود، زمانی که بریتانیاییها ارتش نواب سراحجای-اودهداولا را با حمایت خیانتکاران در حلقه نزدیکان او شکست دادند. این رویداد آغاز کنترل بریتانیا بر سرزمینهای هندی بود.
در دهههای بعد، شرکت هند شرقی قدرت خود را به سایر مناطق هند از جمله مادراس، بمبئی و دهلی گسترش داد. این شرکت به تدریج از یک شرکت تجاری به یک قدرت سیاسی تبدیل شد و سلطه خود را از طریق قراردادها، فتوحات و دستکاری حاکمان محلی برقرار کرد. در نتیجه، هند عملاً به یک قلمرو تحت کنترل امپراطوری بریتانیا تبدیل شد.
سیاستهای شرکت هند شرقی و بهرهبرداری از منابع
شرکت هند شرقی بریتانیا، که تا سال 1858 هند را مدیریت میکرد، علاقهمند به بهرهبرداری حداکثری از منابع کشور بود. سیاست اقتصادی بریتانیاییها بر بهرهبرداری از منابع کشاورزی و معدنی هند به نفع متروپول استوار بود. بریتانیاییها سیستمهای مالیاتی را وارد کردند که فشار زیادی بر دهقانان هندی وارد میکرد و به انباشت ثروت مالی نخبگان بریتانیا کمک مینمود.
هند به یک تأمینکننده مهم مواد اولیه تبدیل شد، بهویژه پنبه، ایندیگو، تریاک و چای. بریتانیاییها کشاورزی تکمحصولی را ترویج کردند که منجر به فرسایش خاک و وابستگی به بازارهای جهانی شد. در عین حال، صنعت هند، بهویژه صنعت نساجی، به دلیل رقابت با کارخانههای بریتانیایی در حال افول بود. این عامل به افزایش بیکاری و فقر در جامعه منجر گردید.
تغییرات فرهنگی و اجتماعی
علاوه بر تغییرات اقتصادی، حکومت بریتانیا همچنین به تحولات فرهنگی و اجتماعی قابل توجهی منجر شد. در هند، سیستم آموزشی بریتانیایی که به ارزشها و علم غربی متمرکز بود، معرفی شد. این موضوع باعث ظهور یک لایه جدید از هندیهای تحصیل کرده شد که بعداً نقش مهمی در جنبش استقلال ایفا کردند.
بریتانیاییها همچنین سیستمهای قانونی و اداری غربی را با خود آوردند که بسیاری از نهادهای سنتی هندی را جایگزین کرد. در حالی که بریتانیاییها ادعا میکردند که حکومت آنها "معیارهای متمدن" را برای هند به ارمغان آورد، بسیاری از هندیها این را به عنوان مداخلهای در فرهنگ و آداب مذهبی خود تلقی میکردند. به عنوان مثال، بریتانیاییها سعی در ریشهکنی عمل ستی (سوزاندن زنان بیوه) و سایر سنتها داشتند که گاهی اوقات با مقاومت از سوی مردم محلی مواجه میشد.
شورش 1857: شورش هندیها
یکی از رویدادهای کلیدی دوره کلنیالیستی، شورش 1857 بود که به عنوان شورش هندی یا اولین جنگ برای استقلال نیز شناخته میشود. این شورش در مه 1857 در بین سربازان هندی (سیپای) که در ارتش شرکت هند شرقی خدمت میکردند، آغاز شد. دلایل شورش شامل اختلافات مذهبی و فرهنگی و همچنین نارضایتی از سیاست کلنیالیستی بود.
سربازان هندی از مهمات جدید تفنگهایی که به اعتقاد آنها با چربی خوک و گاو چرب شده بودند، که احساسات مذهبی مسلمانان و هندوها را به شدت جریحهدار میکرد، آزرده بودند. شورش به سرعت به مناطق بزرگ شمال و مرکز هند گسترش یافت، جایی که بسیاری از حاکمان محلی و دهقانان ناراضی به سیپایها پیوستند.
با این حال، با وجود مقیاس گسترده شورش، این شورش به شدت توسط ارتش بریتانیا سرکوب شد. عواقب شورش بسیار بزرگ بود: در سال 1858، دولت بریتانیا به طور رسمی مدیریت هند را به دست گرفت و شرکت هند شرقی را منحل کرد و اعلام کرد که هند مستعمره تاج بریتانیا شده است. ملکه ویکتوریا به عنوان امپراطور هند شناخته شد.
مدیریت بریتانیا و اصلاحات
پس از شورش 1857، دولت بریتانیا شروع به اجرای سیاستهایی کرد که به تقویت قدرت خود در هند کمک میکرد. یک سیستم مدیریت مرکزیتر معرفی شد که به بریتانیاییها امکان کنترل بهتر بر قلمرو وسیع را میداد. در عین حال، مقامات بریتانیایی سعی داشتند حمایت نخبگان هندی را به دست آورند و به آنها امتیازاتی در ساختارهای اداری ارائه دهند.
با این حال، جامعه هندی همچنان بسیار فقیر باقی ماند. اصلاحات اقتصادی و کشاورزی بریتانیاییها غالباً به تشدید مشکلات اجتماعی، از جمله قحطیهایی که چندین بار میلیونها زندگی را با خود برد، منجر میشد. یکی از فاجعهبارترین رویدادها قحطی بزرگ 1876-1878 بود که به مرگ حدود 10 میلیون نفر منجر شد.
جنبش ملی-آزادیبخش
پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم به رشد جنبش ملی-آزادیبخش در هند منجر گردید. در سال 1885، کنگره ملی هند تأسیس شد که به سازمان سیاسی اصلی نمایندگی کننده منافع هندیها تبدیل گردید. در ابتدا، کنگره به اصلاحات و مشارکت عادلانهتر هندیها در مدیریت کشور تمایل داشت، اما به مرور زمان رهبران آن شروع به درخواست استقلال کامل از حکومت بریتانیا کردند.
یکی از برجستهترین رهبران جنبش ملی-آزادیبخش هند، مهاتما گاندی بود. او استراتژی نافرمانی غیرخشونتآمیز، معروف به ساتیاگراها، را توسعه داد که شامل تحریمها، اعتراضات و اقدامهای نافرمانی مدنی میشد. گاندی از حمایت زیادی در میان مردم برخوردار بود و به نماد مبارزه برای استقلال هند تبدیل شد.
نتیجهگیری
دوره کلنیالیستی در هند زمانی بود که تغییرات و تعارضات قابل توجهی به وقوع پیوست. حکومت بریتانیا نه تنها مدرنیزاسیون را به همراه آورد بلکه بهرهبرداری را نیز به ارمغان آورد که عواقب متفاوتی برای جامعه هندی به همراه داشت. با این حال، این دوره همچنین محرکی برای شکلگیری خودآگاهی ملی و جنبش آزادیخواهی بود که در سال 1947 با موفقیت به نتیجه رسید. میراث دوره کلنیالیستی بریتانیا همچنان بر هند معاصر تأثیر میگذارد و مناظر سیاسی و اجتماعی آن را شکل میدهد.