دوران استعماری در لیبی مرحلهای پیچیده و چندوجهی در تاریخ این کشور است که بیش از نیم قرن به طول انجامید. این دوره در اوایل قرن بیستم با استعمار ایتالیا آغاز شد و تا زمان استقلال لیبی در سال ۱۹۵۱ ادامه یافت. اشغال ایتالیا تأثیرات زیادی بر زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی لیبی گذاشت و پیامدهای آن هنوز هم احساس میشود.
پس از سقوط امپراتوری عثمانی در اواخر قرن نوزدهم، لیبی توجه قدرتهای اروپایی را به خود جلب کرد که به دنبال گسترش مستعمرات خود در شمال آفریقا بودند. در سال ۱۹۱۱، ایتالیا جنگی را با امپراتوری عثمانی آغاز کرد و به دنبال تصاحب لیبی بود. نیروهای ایتالیایی موفق به اشغال طرابلس و بنغازی شدند و تا سال ۱۹۱۲، پس از امضای توافق نامه صلح لوزان، لیبی به مستعمره ایتالیا تبدیل شد.
استعمار ایتالیا در لیبی خشن و دشوار بود. ایتالیاییها اقدامات سرکوبگرانهای علیه مردم محلی به کار بردند تا هرگونه مقاومت را سرکوب کنند. در دهه ۱۹۲۰، جنگ چریکیای آغاز شد که به عنوان جنگ داخلی لیبی شناخته میشد، جایی که مردم محلی برای آزادی خود میجنگیدند.
در پاسخ به این موضوع، مقامات ایتالیایی از تاکتیک "سوزاندن زمین" استفاده کرده و روستاها را ویران کردند و ترس را در میان مردم گسترش دادند. یکی از معروفترین رویدادهای این دوره نابودی جمعی مردم در منطقه جبل الغرابی بود، جایی که هزاران نفر کشته شدند یا مجبور به فرار شدند.
استعمار ایتالیا همچنین به تغییرات عمدهای در اقتصاد لیبی منجر شد. ایتالیاییها در زیرساخت سرمایهگذاری کردند، جادهها، بندرها و راهآهنها ساختند که به توسعه تجارت به طور قابل توجهی کمک کرد. با این حال، بیشتر منافع اقتصادی به ایتالیا منتقل شد و ساکنان محلی معمولاً در کنار پیشرفت اقتصادی باقی ماندند.
کشاورزی در لیبی تحت تأثیر اصلاحات ایتالیایی تغییر کرد که به دنبال افزایش تولید غلات و دیگر محصولات کشاورزی برای نیازهای مستعمره بودند. مستعمرهنشینان ایتالیایی زمینهایی را که قبلاً متعلق به مردم محلی بود، دریافت کردند که منجر به بروز درگیریها و نارضایتی در میان مردم شد.
ساختارهای اجتماعی لیبی نیز به دلیل استعمار دستخوش تغییراتی شد. اداره ایتالیایی سعی داشت فرهنگ و سبک زندگی خود را به مردم محلی تحمیل کند که منجر به تناقضی میان آداب و رسوم محلی سنتی و هنجارهای ایتالیایی شد.
آموزش یکی از اولویتهای اداره استعماری بود. ایتالیاییها مدارس و دانشگاههایی تأسیس کردند، اما آموزش فقط به تعداد محدودی از ساکنان محلی در دسترس بود که منجر به نابرابری اجتماعی شد. علاوه بر این، مقامات ایتالیایی محدودیتهایی بر زبان عربی و فرهنگ اسلامی اعمال کردند که موجب نارضایتی در میان مردم محلی شد.
در طول دوران استعمار، مقاومت در برابر مقامات ایتالیایی در لیبی وجود داشت. انجمن ملی لیبی که در دهه ۱۹۲۰ تأسیس شد، نقش مهمی در این زمینه ایفا کرد و خواستار استقلال لیبی بود. رهبران مقاومت شامل افرادی مانند عمر المختار و سیف الاسلام المختار بودند که مقاومت مسلحانهای علیه اشغال ایتالیا سازماندهی کردند.
مقاومت به ویژه در طول جنگ جهانی دوم فعال شد، زمانی که لیبی در خط مقدم نبرد بین نیروهای متفقین و محور قرار گرفت. نیروهای محلی مقاومت از این فرصت برای مبارزه برای استقلال استفاده کردند.
جنگ جهانی دوم تأثیر قابل توجهی بر وضعیت در لیبی داشت. پس از آنکه نیروهای ایتالیایی شکست خوردند، لیبی تحت کنترل نیروهای بریتانیایی قرار گرفت. بریتانیاییها از جنبشهای محلی برای استقلال حمایت کردند که به تضعیف نفوذ ایتالیا در منطقه کمک کرد.
پس از پایان جنگ جهانی دوم و سقوط رژیم فاشیستی ایتالیا، لیبی به موضوع مذاکرات بینالمللی تبدیل شد. در سال ۱۹۵۱، لیبی به طور رسمی استقلال خود را کسب کرد و به پادشاهی تحت رهبری شاه ادریس I تبدیل شد. این دوره آغاز مرحله جدیدی در تاریخ لیبی بود که کشور شروع به بازسازی هویت و استقلال خود کرد.
دوران استعمار در لیبی آثار عمیقی در تاریخ این کشور به جای گذاشت. با وجود اینکه کشور استقلال یافت، بسیاری از مشکلات ناشی از استعمار همچنان ادامه داشت. نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی و همچنین مسائل هویت ملی چالشهای اصلی برای دولت جدید شد.
با این حال، این دوره همچنین پایهای برای توسعه آینده لیبی شد، زمانی که کشور شروع به بهرهبرداری از منابع خود، از جمله نفت، و تلاش برای مدرنسازی کرد.
دوران استعمار در لیبی بخش پیچیده و متناقضی از تاریخ آن است که پر از درگیری، تغییرات و مقاومت است. این دوره درسهای زیادی را به جا گذاشت که همچنان بر جامعه معاصر لیبی تأثیر میگذارد. با وجود میراث استعماری، لیبی موفق به حفظ فرهنگ و هویت خود شد که تأییدکننده تاریخ غنی و متنوع آن است.