اوستگوتها، یکی از شاخههای اصلی قبایل آلمانی، نقش قابل توجهی در تاریخ اروپا در دورهٔ کیانی و اوایل قرون وسطی ایفا کردند. تاریخ آنها شامل رویدادهای زیادی است، از مهاجرت و تشکیل دولت تا تعامل با امپراتوری روم و دیگر ملل.
اوستگوتها بخشی از قبایل شرقی آلمانی هستند که احتمالاً در منطقهٔ کنونی جنوب اسکانیاوی و شمال آلمان به وجود آمدهاند. آنها نخستین کسانی بودند که در قرن سوم میلادی به سمت جنوب مهاجرت کردند، احتمالاً تحت فشار هونها و دیگر قبایل کوچرو.
اولین تماس شناخته شدهٔ اوستگوتها با امپراتوری روم در قرن سوم میلادی رخ داد، زمانی که آنها شروع به حمله به سرزمینهای رومی کردند. این برخوردها آغازگر تاریخ طولانی منازعات نظامی و مذاکره بین اوستگوتها و روم شد.
در قرن چهارم، اوستگوتها تحت رهبری پادشاه هوستیلیوس شروع به سازماندهی دولت خود کردند. در سال 410، اوستگوتها تحت رهبری پادشاه آلاریک اول، به دیگر قبایل آلمانی پیوستند و به غارت رم اقدام کردند. این رویداد به نقطهٔ عطفی در تاریخ هم اوستگوتها و هم امپراتوری روم تبدیل شد.
در سال 493، اوستگوتها تحت رهبری پادشاه تئودوریک بزرگ به ایتالیا حمله کردند و اوستگوتها را سرنگون کرده و حکومت خود را برقرار کردند. تئودوریک روابط مسالمتآمیزی با ساکنان محلی برقرار کرد و توانست حکومتی شکوفا را ایجاد کند که تا اوایل قرن ششم پابرجا بود.
اوستگوتها دارای سنت فرهنگی غنی بودند که عناصر فرهنگی آلمانی و رومی را در بر میگرفت. ساختار اجتماعی آنها بر پایهٔ سیستم قبیلهای بود، اما با رشد دولت، ایجاد نهادهای اجتماعی و سیاسی پیچیدهتر آغاز شد.
اوستگوتها به زبان شرقی آلمانی صحبت میکردند که متأسفانه تقریباً از بین رفته است. با این حال، الفبای گوتیک که بر اساس خط یونانی و لاتین ساخته شده است، شناخته شده است و برای نگارش کتاب مقدس و دیگر متون استفاده میشد.
پس از مرگ تئودوریک بزرگ در سال 526، اوستگوتها با درگیریهای داخلی و تهدیدات خارجی، به ویژه از جانب امپراتوری بیزانس، مواجه شدند. در سال 535، امپراتور ژوستینیان اول جنگهایی را علیه اوستگوتها آغاز کرد که منجر به مجموعهای از جنگها معروف به جنگ اوستگوتها شد.
در طول این درگیریها، اوستگوتها به تدریج قدرت و سرزمین خود را از دست دادند. در سال 552، آخرین پادشاه اوستگوت، تتیلا، کشته شد و دولت اوستگوتها به وجود خود پایان داد. اوستگوتها به عنوان قبیلهای از صحنهٔ تاریخی ناپدید شدند، اگرچه میراث آنها همچنان در فرهنگ و زبان سایر ملل زنده بود.
تاریخ اوستگوتها نمونهٔ جالبی از تعامل فرهنگها و ملل در دورهٔ تغییرات عمده در اروپا را ارائه میدهد. سهم آنها در شکلگیری اروپا در قرون وسطی هنوز جزء مهمی از تاریخ باقی مانده و مطالعهٔ میراث آنها به درک بهتر دینامیک آن زمان کمک میکند.