سیستم حکومتی مالزی در طول تاریخ خود تغییرات قابل توجهی را تجربه کرده است. از دوره مستعمراتی تا استقلال و شکلگیری فدراسیون مدرن، مالزی ساختار سیاسی منحصربهفردی را توسعه داده است که عناصر پادشاهی، دموکراسی و فدرالیسم را ترکیب میکند. در این مقاله به روند تکامل سیستم حکومتی مالزی از گذشته مستعمراتی آن تا واقعیتهای سیاسی مدرن پرداخته خواهد شد.
مالزی به عنوان یک کشور مدرن نتیجه یک فرآیند طولانی شکلگیری است که در آن نیروهای خارجی مختلف نقش داشتهاند. تا اوایل قرن ۲۰، سرزمینی که امروزه مالزی نامیده میشود به چندین پادشاهی و سلاطین کوچک تقسیم شده بود که تحت نفوذ متفاوتی از طرف دولتهای مستعمراتی — بریتانیا، هلند و پرتغال قرار داشتند.
در اوایل قرن ۱۹، بریتانیا کنترل بخشهایی از مجمعالجزایر مالایی، از جمله مالایا، پنانگ و سنگاپور را در دست گرفت، که به مراکز تجاری مهمی در امپراتوری بریتانیا تبدیل شدند. در سال ۱۸۲۶، مستعمرات بریتانیایی در مالایا تحت عنوان «استریتس سِتِلمنت» تشکیل شدند و در سال ۱۸۶۷ به یک اداره بریتانیایی مستقل تبدیل گردید. در همان زمان، چندین سلطان در سرزمین مالزی مستقل باقی ماندند، اما آنها نیز با بریتانیا توافقنامههایی امضا کردند که کنترل بریتانیاییها بر سیاست خارجی و امنیت ملی را تضمین کرد.
مالایا منبع اصلی مواد اولیه برای بریتانیا، به ویژه برای استخراج مس و لاستیک بود که مالزی را به بخشی مهم از امپراتوری بریتانیا تبدیل میکرد. با این حال، مدیریت مستعمراتی به مالاییها اجازه توسعه هویت سیاسی خود را نداد و پادشاهان و سلاطین محلی اختیارات محدودی داشتند.
پس از جنگ جهانی دوم، فرآیند غیرمستعمرهسازی در مالزی آغاز شد که با جنبشهای فزاینده برای استقلال همراه بود. در سال ۱۹۵۷، مالایا به عنوان یک کشور مستقل با نخستین دولت و نخستوزیرش، تونکواعبدالرزاق، اعلام استقلال کرد. این کشور مدل فدرالی را برای حاکمیت انتخاب کرد که حفظ پادشاهی در برخی مناطق، مانند سلاطین، را در کنار دموکراسی پارلمانی تضمین میکرد.
استقلال مالزی در زمینه شکلگیری یک کشور جدید که گروههای قومی مختلف: مالاییها، چینیها، هندیها و دیگران را در بر میگرفت، به دست آمد. برای تضمین ثبات و جلوگیری از درگیریهای قومی، سیاستی تصویب شد که به حفظ برابری حقوق برای تمام گروهها تمرکز داشت. سیستم حکومتی مبتنی بر دموکراسی پارلمانی امکان تأثیرگذاری گروههای قومی متنوع بر اداره کشور از طریق مشارکت در انتخابات و فرآیندهای سیاسی را فراهم کرد.
در سال ۱۹۶۳، فدراسیون مالزی تشکیل شد، زمانی که سنگاپور، ساباه و ساراواک به این کشور پیوستند که این امر به گسترش سرزمین کشور و ساختار فدرالی کمک کرد. در این دوره تصمیم به حفظ پادشاهیها در چند ایالت گرفته شد، که بهعنوان ویژگی متمایز سیستم سیاسی مالزی به شمار میرفت.
پایه سیستم حکومتی مدرن مالزی، قانون اساسی سال ۱۹۵۷ است که از زمان تصویب چندین بار تجدیدنظر شده است. قانون اساسی مالزی، شکل حکومتی جمهوری را با عناصر پادشاهی تأسیس میکند، به طوری که کشور وجود نه سلطان مالایی را به عنوان پادشاهان در ایالتهای خود به رسمیت میشناسد و سلطان فدرال، یانگ دیپرتوان آنگ، از میان آنها به مدت پنج سال انتخاب میشود.
یانگ دیپرتوان آنگ، نماد وحدت ملت است، اما نقش قابل توجهی در اداره روزمره کشور ندارد. در عوض، مهمترین اختیارات در دستان دولت و پارلمان متمرکز است. نخستوزیر مالزی که بر اساس اکثریت پارلمانی انتخاب میشود، مسئول اجرای قدرت اجرایی است. او و کابینهاش تصمیمات کلیدی را در زمینه سیاست داخلی و خارجی کشور اتخاذ میکنند.
پارلمان مالزی از دو مجلس تشکیل شده است: مجلس نمایندگان (مجلس پایین) و سنا (مجلس بالا). مجلس نمایندگان از نمایندگان منتخب تشکیل شده است، در حالی که اعضای سنا توسط دولت و نهادهای قانونی ایالتی منصوب میشوند.
پس از کسب استقلال، مالزی شروع به مدرنیزه کردن سیستم حکومتی خود و انجام اصلاحات در حوزههای مختلف کرد. توجه ویژهای به مسائل اجتماعی و اقتصادی و همچنین تقویت هویت ملی معطوف شد. برای تضمین ثبات اقتصادی و اجتماعی، مجموعهای از اصلاحات اقتصادی و اجتماعی به منظور توسعه زیرساختها، آموزش و بهداشت و همچنین تحریک رشد اقتصاد ملی تصویب شد.
رویداد قابل توجهی در سال ۱۹۶۹ اتفاق افتاد، زمانی که در کشور ناآرامیهای قومی آغاز شد که دولت را وادار به اتخاذ اقداماتی برای تقویت توافقهای میانقومی کرد. در پاسخ به این رویدادها، سیاست جدید اقتصادی (NEP) معرفی شد که هدف آن بهبود شرایط زندگی مالاییها و برابری اقتصادی آنها با جمعیت چینی و هندی بود. این اقدامات شامل یارانهها، وامها و برنامههای حمایتی دیگر برای مالاییها بود که بهطور قابل توجهی ساختار اجتماعی جامعه را تغییر داد.
سیستم سیاسی مدرن مالزی بسیاری از عناصر موجود در قانون اساسی ۱۹۵۷ را حفظ میکند، اما در پاسخ به چالشهای داخلی و بینالمللی نیز تغییر یافته است. یکی از جنبههای اصلی زندگی سیاسی در دهههای اخیر، مبارزه برای دموکراسی، حقوق بشر و علیه فساد بوده است.
در دهه ۱۹۹۰، مالزی شاهد چندین بحران سیاسی بود که شامل اعتراضات گسترده علیه دولت، رسواییهای فساد و تلاشهای ناکام برای اصلاحات بود. این رویدادها به تقویت احزاب مخالف منجر شد که شروع به مبارزه برای تحولات دموکراتیک، حقوق اقلیتها و استقلال قوه قضائیه کردند. یکی از نمونههای بارز تغییرات سیاسی، فعالیت رهبر اپوزیسیون انور ابراهیم بود که نقش مهمی در مبارزات سیاسی کشور ایفا کرد.
مالزی مدرن همچنان به عنوان یک کشور فدرالی دموکراتیک با سیستم چندحزبی توسعه مییابد. تنوع قومی و مذهبی یکی از ویژگیهای اصلی زندگی سیاسی کشور باقی مانده است، در حالی که دولت همچنان به دنبال تأمین ثبات اجتماعی و رشد اقتصادی است.
تکامل سیستم حکومتی مالزی از وابستگی مستعمراتی به یک کشور فدرال مستقل با پادشاهی و دموکراسی، روایتی پیچیده و چندوجهی از شکلگیری سیستم سیاسیای است که به توافق میانقومی، رونق اقتصادی و ثبات سیاسی توجه دارد. تاریخ مالزی، داستان جستوجوی تعادل بین سنتها و مدرنیته و همچنین بین منافع گروههای مختلف قومی و مذهبی است. سیستم حکومتی همچنان در حال رشد است و آینده کشور امیدهای زیادی برای اصلاحات سیاسی و اقتصادی در پی دارد که میتواند دموکراسی را تقویت کند و توسعه پایدار را تضمین نماید.