تاریخ سویٔد از زمانهای پیش از تاریخ آغاز میشود، زمانی که انسانهای اولیه در این سرزمین زندگی میکردند. از آن زمان، خاک سویٔد مراحل متعددی را گذرانده است، از جمله انتقال از سبک زندگی شکارچی به کشاورزی و در نهایت به دوره وایکینگها که یکی از درخشانترین صفحات تاریخ آن بود. دوره وایکینگها که شامل قرون هشتم تا یازدهم میشود، تأثیر بسیار زیادی بر شکلگیری ملت سویٔد، فرهنگ و جایگاه آن در اروپا داشت.
نخستین انسانها حدود ۱۲,۰۰۰ سال پیش در سرزمینهای امروزی سویٔد ظاهر شدند، زمانی که پس از دوره یخبندان، آب و هوا گرمتر شد و شرایط زندگی بهبود یافت. این انسانهای اولیه به شکار و گردآوری مشغول بودند. با گذشت زمان، حدود ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد، کشاورزی آغاز شد و جایگزین سبک زندگی کوچنشینی شد. این امر به تشکیل ساکنان دائمی منجر شد و قبایل محلی شروع به توسعه فرهنگهای خود کردند.
در دوره نئولیت، که حدود ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد آغاز شد، کشاورزی و دامداری در سرزمین سویٔد به طور فعال توسعه یافتند. از این زمان، سکونتگاهها و ترسهای دفن از خود بهجا مانده، نشاندهنده توسعه نمایندگیهای مذهبی بودند. یافتههای باستانشناسی نشان میدهد که سویٔدیهای باستانی در آن زمان دارای مهارتهای بالایی در کار با سنگ، چوب و فلز بودند.
در دوره مس (حدود ۱۷۰۰ تا ۵۰۰ سال قبل از میلاد)، سویٔدیها به شدت با مناطق همسایه خود مبادله میکردند که در نتیجه آن به توسعه فرهنگی کمک میکرد. در این زمان، نخستین آثار فلزی در سویٔد پیدا میشود و هنر جواهرسازی نیز در حال ترقی است. مردم شروع به ساخت کولهبارها و معابد سنگی پیچیده کردند که نمایانگر باورهای مذهبی و ساختارهای اجتماعی آنها بودند.
با آغاز دوره آهن (حدود ۵۰۰ سال قبل از میلاد)، در سرزمین سویٔد قبایل مختلفی وجود داشتند که هر یک آداب و رسوم خاص خود را داشتند. در این زمان، ارتباطات بازرگانی با دیگر مناطق اروپا در خاک سویٔد آغاز میشود که تأثیر مثبتی بر توسعه اقتصاد و فرهنگ محلی دارد.
دوره وایکینگها که تقریباً از اواخر قرن هشتم تا قرن یازدهم طول کشید، دورهای از سفرهای دریایی و گسترش شدید ملل اسکاندیناوی است. وایکینگهای سویٔدی که به شجاعت و مهارت خود در دریا مشهور بودند، نقش مهمی در این دوره ایفا کردند و سرزمینهای جدیدی را کشف و فتح کردند.
نخستین اشارهها به وایکینگها به اواخر قرن هشتم برمیگردد، زمانی که آنها شروع به هجوم به کشورهای اروپایی کردند. وایکینگهای سویٔدی در دریای بالتیک و همچنین در شرق اروپا فعال بودند و روابط تجاری برقرار کردند و سکونتگاههایی تأسیس کردند. مسیرهای اصلی شامل رودهایی همچون دنیپر و ولگا بودند که اسکاندیناوی را به بیزانس و کشورهای عربی متصل میکردند.
یکی از معروفترین وایکینگهای سویٔدی روریک بود که دودمانی را تأسیس کرد که در روس کییف حکومت میکرد. این دوره زمان تبادل فرهنگی و ادغام ملل مختلف بود. وایکینگها به طور فعال از کشتیهای خود، مانند کشتیهای بلند، برای کاوش در سرزمینهای جدید و مسیرهای تجاری دریایی استفاده کردند.
وایکینگها تنها جنگجویان نبودند، بلکه بازرگانان ماهر نیز بودند. آنها به طور فعال با دیگر فرهنگها کالاهایی مانند پوست، جواهرات و اشیاء فلزی را مبادله میکردند. این امر به توسعه اقتصادی و رشد شهرها کمک میکرد. شهر بیرک، واقع در جزیره مالمس، به یک مرکز تجاری مهم در اسکاندیناوی و محلی برای دیدار فرهنگهای مختلف تبدیل شد.
فرهنگ وایکینگها تنوع و گوناگونی زیادی داشت. آنها بعد از خود افسانهها و اشعار متعددی را به جا گذاشتند که تأثیری عمیق بر فرهنگ شمال اروپا داشت. اساطیر وایکینگها غنی بود و شامل خدایان متعددی مانند اودین، ثور و فریا بود. این خدایان نقش مهمی در زندگی وایکینگها ایفا کردند و نمایانگر دیدگاههای آنها نسبت به جهان بودند.
هنر وایکینگها نیز شایسته توجه است. آنها آثار شگفتانگیزی از چوب، فلز و سنگ خلق کردند و از الگوها و تزئینات پیچیده استفاده کردند. این آثار غالباً دارای معناهای سمبلیک بودند و در مناسک و زندگی روزمره استفاده میشدند. سنگهای رونی که در سرزمین سویٔد پیدا شدهاند، یادبودهای مهمی از فرهنگ وایکینگها هستند و از رویدادها و شخصیتهای بزرگ آن زمان حکایت میکنند.
تحصیلات و سواد در دوره وایکینگها نیز توسعه یافت. وایکینگها از رونهها — الفبایی که برای نوشتن زبان و سنتهای فرهنگی خود ایجاد شده بود — استفاده میکردند. نوشتارهای رونی روی سنگها و اشیاء به یک منبع مهم اطلاعات درباره فرهنگ وایکینگها و تاریخ آنها تبدیل شد.
دوره وایکینگها از قرن یازدهم به بعد به تدریج رو به افول گذاشت، زمانی که مسیحیتسازی در اسکاندیناوی منجر به تغییر در ساختارهای اجتماعی و فرهنگی شد. به سوی مسیحیت گرایشهایی از سوی حکمرانیها و مردم عادی ایجاد شد که این امر به تدریج به انتقال به یک دوره جدید کمک کرد. تا پایان قرن یازدهم، اکثر سویٔدیها مسیحیت را پذیرفته بودند و این امر زندگی و فرهنگ آنها را تغییر داد.
سقوط وایکینگها همچنین با تغییر در وضعیت سیاسی اروپا مرتبط بود. رقابت بین کشورها، افزایش قدرت ملل همسایه و درگیریهای داخلی به کاهش فعالیتهای نظامی وایکینگها کمک کرد. به وقتی که مسیحیت در سویٔد به طور تمامعیار تأسیس شد، وایکینگها جایگاه خود را به عنوان نیروی مسلط در منطقه از دست داده بودند.
زمانهای باستان و دوره وایکینگها برای شکلگیری هویت و فرهنگ سویٔد بنیادین بودند. این زمانها میراث مهمی را به جا گذاشتند که همچنان بر جامعه امروز تأثیر میگذارد. تحقیق در یافتههای باستانشناسی، متون تاریخی و اساطیر وایکینگها به درک چگونگی تأثیر این دوره در تاریخ سویٔد و جایگاه آن در تاریخ اروپا کمک میکند.