تاریخ دانمارک بیش از هزار سال قدمت دارد و حوادث مهم، فرهنگها و تغییرات سیاسی را در بر میگیرد که سلطنت مدرن را شکل دادهاند. دانمارک که در شبهجزیره اسکاندیناوی واقع شده است، تأثیر قابل توجهی بر تاریخ شمال اروپا داشته و شامل شکلگیری دولتهای اسکاندیناوی، توسعه فرهنگ و همچنین شرکت در جنگها و اتحادها میشود.
اولین اشارهها به دانمارک به زمانهایی برمیگردد که قبایل دارای ریشه آلمانی در این سرزمین زندگی میکردند. یافتههای باستانشناسی نشان میدهد که مردم از دوران نوسنگی در این منطقه اسکان گزیدهاند. در قرن اول میلادی، چندین اتحادیه قبیلهای در سرزمین دانمارک شکل گرفت.
دانمارک در تاریخ به عنوان زادگاه وایکینگها شناخته میشود که در قرنهای هشتم تا یازدهم به سرزمینهای همسایه حمله میکردند. وایکینگهای دانمارکی به کشف و تصرف سرزمینهایی در اروپا پرداختند که شامل بریتانیا، ایرلند، فرانسه و حتی بخشهایی از روسیه میشود. این سفرها به دانمارک ثروت و نفوذ به ارمغان آورد.
یکی از حوادث مهم این دوره، مسیحیتخواهی وایکینگها بود. در سال 965، پادشاه هارالد سینوزب، مسیحیت را پذیرفت و دانمارک را تحت یک قلمرو دولتی واحد متحد کرد. این موضوع نقش اساسی در شکلگیری هویت ملی و اتحاد قبایل ایفا کرد.
در قرون وسطی دانمارک به عنوان یک سلطنت مرکزی در شمال اروپا شناخته میشود. در قرنهای یازدهم و دوازدهم، سوئدیها، نروژیها و دانمارکیها به طور مکرر بر سر سرزمین و نفوذ با یکدیگر درگیر بودند. در این زمان، قدرت سلطنت تقویت شد و سلطنتها شروع به ادغام کردند.
در سال 1397 اتحادیه کالمار تشکیل شد که دانمارک، نروژ و سوئد را تحت یک تاج متحد کرد. این اتحادیه تا سال 1523 باقی ماند، اما نتوانست ثبات را در منطقه ایجاد کند، زیرا بین دولتها به طور مداوم درگیریها و جدالهایی بر سر قدرت ایجاد میشد.
در قرن شانزدهم، اصلاحات مذهبی آغاز شد که منجر به تغییرات قابل توجهی در زندگی دینی و سیاسی دانمارک شد. در سال 1536، پادشاه کریستین III لوترانیسم را به عنوان دین دولتی اعلام کرد که به پایان کاتولیسیسم در کشور انجامید. این امر منجر به مصادره اموال کلیسا و شکلگیری کلیسای ملی شد.
اصلاحات همچنین به تقویت قدرت سلطنت کمک کرد. پادشاهانی مانند کریستین IV به شدت بر روی اقتصاد کار کردند و در دوران او عصر طلایی دانمارک آغاز شد که تا اوایل قرن هفدهم ادامه داشت. کشور به یک بازیگر مهم در تجارت بینالمللی تبدیل شد که این امر به افزایش ثروت و نفوذ منجر شد.
در قرن هفدهم، دانمارک با مجموعهای از جنگها مواجه شد که مواضع آن را تضعیف کرد. جنگ سی ساله (1618–1648) به ویژه مهم بود که دانمارک در آن به نفع پروتستانها شرکت کرد. اما ناکامیها در جبهه و درگیریهای داخلی به خسارات سنگین و مشکلات اقتصادی منجر شد.
در سال 1658، دانمارک در جنگ با سوئد شکست سنگینی متحمل شد که به از دست دادن سرزمینهای قابل توجهی از جمله اسکونه، بلیکینگ و هالند انجامید. این مسأله آغاز افول امپراتوری دانمارک شد و کشور دیگر نتوانست به آرزوهای قبلی خود در منطقه ادامه دهد.
دانمارک در طول جنگ جهانی اول بیطرف مانده بود، اما در جنگ جهانی دوم کشور از سال 1940 تا 1945 توسط آلمان نازی اشغال شد. در طول اشغال، دانمارکیها به طور فعال مقاومت کردند و برخی به یهودیان کمک کردند تا از پیگردها فرار کنند.
پس از جنگ، دانمارک استقلال خود را بازگرداند و شروع به مشارکت فعال در امور بینالمللی کرد. کشور در سال 1945 به سازمان ملل پیوست و در سال 1949 به ناتو ملحق شد. در سال 1973، دانمارک به جامعه اقتصادی اروپا پیوست و در سال 1995 به اتحادیه اروپا پیوست.
در چند دهه اخیر، دانمارک به عنوان کشوری با سطح بالای زندگی و سیستم اجتماعی پیشرفته شناخته شده است. الگوی رفاه دانمارکی به شهروندان دسترسی به آموزش با کیفیت، بهداشت و خدمات اجتماعی را فراهم میکند.
دانمارک همچنین به طور فعال در مسائل زیستمحیطی و توسعه پایدار فعالیت میکند. این کشور تا سال 2030 برنامهریزی کرده است که به طور قابل توجهی انتشار گازهای گلخانهای را کاهش دهد و به یک رهبر در زمینه منابع انرژی تجدیدپذیر تبدیل شود. این رویکرد به رسمیت شناخته شده و پایهای برای توسعههای آینده شده است.
تاریخ دانمارک مسیری غنی و متنوع را نشان میدهد که حوادث و تغییرات مهمی را در بر میگیرد که سلطنت مدرن را شکل دادهاند. از دوران وایکینگها تا شکلگیری دولت اجتماعی، دانمارک توانایی سازگاری و رشد را در جهانی در حال تغییر به نمایش گذاشته است. در قرن بیست و یکم، این کشور همچنان به عنوان یک کشور تأثیرگذار با کیفیت زندگی بالا و موضع فعال در عرصه بینالمللی باقی مانده است.