مبارزه برای استقلال آلبانی مرحلهای مهم در تاریخ آن است که قرنهای نوزدهم و بیستم را در بر میگیرد. این مبارزه تحت تأثیر عوامل زیادی قرار داشت، از جمله ظلم و ستم امپراتوری عثمانی، تمایل به خودمختاری ملی و تأثیر جنبشهای ملیگرایی اروپایی. به لطف تلاشهای آلبانیاییها، کشور توانست در سال 1912 استقلال خود را به دست آورد.
امپراتوری عثمانی حکومت خود را در آلبانی از اواخر قرن چهاردهم آغاز کرد و به مدت چهار قرن قدرت را در دست داشت. در طول این مدت، آلبانیاییها با مشکلات زیادی مانند مالیات، فساد و ستم مواجه بودند.
در قرن نوزدهم، زمانی که امپراتوری عثمانی تضعیف شد، شرایط جدیدی برای خودآگاهی ملی به وجود آمد. تأثیر فرهنگ غربی و ایدههای روشنگری، و همچنین ورود ایدههای ملیگرایی به اروپا، به عنوان کاتالیزورهای مهمی برای تمایل آلبانیاییها به استقلال عمل کرد.
در این زمان، جنبشهای ملی در آلبانی شروع به شکلگیری کردند که هدفشان بازگرداندن استقلال و ایجاد یک دولت یکپارچه آلبانیایی بود.
تا سال 1878، جامعه آلبانیایی «بسا» ایجاد شد که هدفش حفاظت از حقوق آلبانیاییها و گسترش آگاهی ملی بود. در این جامعه، نخبگان و فئودالهای محلی فعالانه شرکت میکردند که ضرورت ادغام تلاشها برای مبارزه به نفع حقوق آلبانیاییها را درک کرده بودند.
در سال 1908 در استانبول انقلاب جوانان ترک رخ داد که منجر به اصلاحات در امپراتوری عثمانی شد. اما آلبانیاییها، که از تغییرات سیاسی ناامید شده بودند، فهمیدند که حقوقشان همچنان نادیده گرفته میشود. این موضوع به دور جدیدی از مبارزه برای استقلال منجر شد.
یکی از اولین شورشهای مهم، شورش سال 1910 در منطقه میترویتسا بود که پاسخی به فشار مالیاتی و سرکوبهای مقامات عثمانی شد. هرچند این شورش سرکوب شد، اما برای دیگر مناطق کشور سیگنالی برای آغاز فعالیتهای مؤثر شد.
در سال 1911، موج جدیدی از شورشها در آلبانی آغاز شد و رهبران محلی مانند اسماعیل قمالی شروع به سازماندهی گروههای مسلح برای مبارزه علیه قدرت عثمانی کردند. این اقدامات منجر به تأسیس شورای ملی و آمادهسازی برای اعلام استقلال شد.
در 28 نوامبر 1912، در روز جشن استقلال، رهبران آلبانیایی در ولوره بهطور رسمی استقلال آلبانی از امپراتوری عثمانی را اعلام کردند. اسماعیل قمالی اولین نخستوزیر دولت مستقل شد. این رویداد بهعنوان پیروزی تاریخی مردم آلبانی و پایان ستم چند قرنی تلقی شد.
اعلام استقلال منجر به واکنشهای بینالمللی زیادی شد. در کنفرانس لندن در سال 1912، کشورهای قدرتهای بزرگ استقلال آلبانی را به رسمیت شناختند، اما مرزهای جدید محل مناقشه و درگیریها شد.
جنگ جهانی اول تأثیر قابل توجهی بر وضعیت آلبانی گذاشت. در کشور مشکلات سیاسی و اجتماعی به وجود آمد و همچنین بین گروههای مختلف قومی درگیریهایی صورت گرفت. با استفاده از هرج و مرج، کشورهای همسایه شروع به دخالت در امور آلبانی کردند که این امر استقلال آن را تهدید کرد.
پس از پایان جنگ در سال 1918، آلبانی با چالشهای جدیدی مواجه شد. باید کنفرانسی برگزار میشد که در آن مسائل مربوط به آینده آلبانی حل و فصل شود. اما در این کنفرانس، منافع آلبانی نادیده گرفته شد که این بار مجدداً استقلال آن را به خطر انداخت.
در سال 1920، بهدلیل مبارزات داخلی، اولین جمهوری در آلبانی برقرار شد. با این حال، سیستم سیاسی جدید ناپایدار بود و کشور همچنان با چالشهای داخلی و خارجی مواجه بود.
در سال 1925، آلبانی به یک سلطنت تبدیل شد که این نیز بر زندگی سیاسی آن تأثیر گذاشت. در این دوره روندهای استبدادی افزایش یافت و سلطنت به کانون قدرت تبدیل شد. با این حال، آلبانیاییها به مبارزه برای حقوق و هویت ملی خود ادامه دادند.
مبارزه برای استقلال آلبانی رد عمیقی در تاریخ این کشور به جای گذاشت. این دوره اساس شکلگیری خودآگاهی ملی آلبانیایی و سیاستهای آن را فراهم آورد. آلبانیاییها توانستند فرهنگ و هویت خود را حفظ کنند، با وجود فشارهای ناشی از قدرتهای مختلف.
در آلبانی معاصر، 28 نوامبر بهعنوان روز استقلال جشن گرفته میشود و نماد وحدت و مبارزه مردم آلبانی برای حقوق و آزادیهایشان است. این روز به بخشی مهم از میراث و افتخار ملی آلبانیاییها تبدیل شده است.
مبارزه برای استقلال آلبانی مرحلهای برجسته در تاریخ آن است که سرنوشت ملت را مشخص کرد. این دوره مبارزه، مقاومت و خودمختاری نشاندهنده قدرت و عزم مردم آلبانی است که توانستند بر مشکلات غلبه کنند و استقلال خود را بهدست آورند. یادآوری این مسیر تاریخی همچنان نسلهای جدید آلبانیاییها را به دفاع از حقوق و آزادیهایشان ترغیب میکند.