انور خوجا — شخصیت کلیدی در تاریخ آلبانی، که از سال 1944 تا زمان مرگش در سال 1985 به عنوان نخستوزیر خدمت کرد. دولت او دورهای از تغییرات عمیق در عرصههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، و همچنین قدرت استبدادی شدید بود، که تأثیر قابل توجهی بر توسعه کشور گذاشت.
خوجا در پایان جنگ جهانی دوم به قدرت رسید، زمانی که آلبانی از رژیم اشغالگر فاشیستی آزاد شد. او یکی از رهبران حزب کمونیست آلبانی شد و به سرعت قدرت خود را در کشور تقویت کرد و در سال 1946 از ایجاد جمهوری خلق آلبانی خبر داد. در این زمینه، خوجا نماد مبارزه برای استقلال و ساختار سوسیالیستی شد.
در سالهای اولیه دولت خود، او مجموعهای از اصلاحات رادیکال را به منظور نابودی باقیماندههای فئودالیسم و ایجاد اقتصاد سوسیالیستی انجام داد. اولویت اصلی ملیسازی صنعت و مالکیت زمین بود، که منجر به تغییرات قابل توجهی در جامعه آلبانی شد.
در چارچوب اصلاحات اقتصادی خود، خوجا ملیسازی اکثر بخشهای اقتصاد، از جمله صنعت، کشاورزی و بانکداری را انجام داد. این اجازه داد تا بخش دولتی ایجاد شود، که به عنوان موتور اصلی رشد اقتصادی عمل کرد. همچنین برنامههایی برای جمعیسازی کشاورزی ارائه شد که به ایجاد مزارع بزرگ جمعی کمک کرد.
اصلاحات اجتماعی خوجا شامل آموزش و بهداشت بود. تلاشهای قابل توجهی برای بهبود سواد در میان جمعیت و دسترسی به خدمات بهداشتی انجام شد. در نتیجه این اصلاحات سطح سواد در آلبانی افزایش یافت و جمعیت به خدمات پزشکی پایه دسترسی پیدا کرد.
خوجا رویکرد استالینی سختی را به ایدئولوژی ترویج کرد و بر وحدت و کنترل حزب تأکید داشت. سرکوبهای سیاسی به پدیدهای عادی تبدیل شد و صداهای مخالف سرکوب شدند. سیستم دولتداری حول حزب کمونیست متمرکز شد که به محدود شدن آزادیهای مدنی و حقوق بشر منجر شد.
سیاست خارجی خوجا به ایجاد دولتی سوسیالیستی مستقل معطوف بود. در ابتدا، آلبانی روابط نزدیکی با اتحاد جماهیر شوروی داشت، اما پس از قطع رابطه با نیکیتا خروشچف در سال 1961، خوجا به برقراری روابط با سایر کشورهای سوسیالیستی، از جمله چین، اقدام کرد. این امر به نزدیکی با پکن انجامید، که به نوبه خود به اتخاذ رویکرد سختتری در سیاست داخلی منجر شد.
با گذشت زمان، خوجا سیاست ایزولاسیون سخت کشور از دنیای خارج را به اجرا درآورد. او همکاری با غرب را رد کرد و همه اشکال روابط بینالمللی را محدود ساخت. وضعیت سیاسی در کشور رو به وخامت گذاشت و سرکوب مخالفان به امری روزمره تبدیل شد. دستگاههای امنیتی بر جمعیت نظارت میکردند و هر گونه تلاش برای مخالفت به شدت سرکوب میشد.
در سالهای 1970، موجی از سرکوبها آغاز شد که به نابودی فیزیکی دشمنان واقعی و خیالی رژیم معطوف بود. بسیاری از آلبانیاییها به زندان فرستاده شدند و برخی از آنها اعدام شدند. خوجا جوی از ترس و عدم اعتماد ایجاد کرد، که به وخامت شدید وضعیت اجتماعی و سیاسی کشور منجر شد.
دولت خوجا همچنین با سیاستهای فرهنگی سخت مشخص میشد. دولت به طور فعال در فرهنگ مداخله میکرد و به دنبال ایجاد هویت سوسیالیستی بود. هنر و ادبیات باید به اهداف حزب خدمت میکرد و هرگونه انحراف از این خط به شدت سرکوب میشد. شخصیتهای خلاق که از ایدئولوژی تبعیت نمیکردند تحت تعقیب قرار میگرفتند.
خوجا تبلیغ ارزشها و سبک زندگی سوسیالیستی را از طریق هنر تشویق کرد. بوروکراسی و سانسور به ابزارهای اصلی کنترل بر فرآیند فرهنگی تبدیل شدند. با این حال، علیرغم سرکوبها، تعدادی از هنرمندان و نویسندگان توانستند سنتهای خود را حفظ کرده و ایدههای خود را حتی در شرایط سخت سانسور بیان کنند.
دولت انور خوجا اثر عمیقی بر تاریخ آلبانی گذاشت. علیرغم تمام دستاوردها، سبک استبدادی او در اداره و سیاست سرکوب به خسارات قابل توجهی برای جامعه انجامید. خوجا پس از خود کشوری برجا گذاشت که از سایر نقاط دنیا ایزوله شده و از تضادهای داخلی رنج میبرد.
پس از مرگ او در سال 1985، آلبانی روند دموکراتیزه شدن و اصلاحات اقتصادی را آغاز کرد و به دنبال غلبه بر میراث خوجا بود. سقوط رژیم سوسیالیستی در اوایل دهه 1990 فرصتهای جدیدی را برای کشور گشود، هر چند مشکلات اقتصادی و اجتماعی باقی ماندند. در جامعه مدرن، بحثها در مورد تأثیر دولت او بر هویت و سیاست آلبانی ادامه دارد.
انور خوجا یکی از متناقضترین شخصیتها در تاریخ آلبانی بود. دولت او به عنوان دورهای از دستاوردها در زمینه آموزش و صنعت و همچنین سرکوبهای سخت که زخمهای عمیقی بر جامعه آلبانی گذاشت، شناخته میشود. درک نقش او در تاریخ آلبانی برای شناسایی چالشهای معاصر و دستیابی به توسعه پایدار کشور مهم است.