سیستم دولتی استونی مسیر طولانی و پیچیدهای را از زمانهای باستان تا دولت مدرن که در صحنه بینالمللی شناخته شده است، طی کرده است. استونی تغییرات سیاسی متعددی را تجربه کرده است، از جمله دورههای استقلال، حکومت خارجی، اشغال و بازسازی حاکمیت. تاریخ این ملت کوچک اما مستقل، بد stageade زمانهای مهم توسعه نهادهای دموکراتیک و همچنین ویژگیهای مدیریت در شرایط تهدیدات و تغییرات خارجی را بازتاب میدهد.
در سرزمین استونی در دوران پیش از مسیحیت قبایل مختلفی وجود داشتند که به شکل «تشکیلات دولتی» در قالب اتحادیههای محلی سازماندهی شده بودند. این جوامع بر اساس اصول همبستگی قبیلهای و خانوادگی و همچنین قوانین و آداب سادهای بنا شده بودند. اما این قبایل از حکومت متمرکز برخوردار نبودند و رهبران آنها عمدتاً در سطح مناطق خاص مدیریت میکردند.
در قرون هشتم تا یازدهم، استونی دورهای از حملات و تلاشهای کنترل خارجی از سوی ملل همسایه، مانند اسکاندیناویها و شوالیههای آلمانی را تجربه کرد. در این زمان فرایند گذار از ساختار قبیلهای به ساختارهای اجتماعی منظمتر در حال انجام بود که بر توسعه بعدی سیستم دولتی تأثیر داشت.
در قرن سیزدهم، تأثیر آلمان به سرزمین استونی آمد که تصویر سیاسی منطقه را به شدت تغییر داد. در سال ۱۲۲۷، پس از پیروزی در جنگهای صلیبی، استلند (سرزمین استونی امروزی) به دست Orden Teutonic افتاد، که این سرزمینها را برای چندین قرن تحت کنترل داشت. این ساختار دولتی به شدت متمرکز بود و بر قدرت کلیسای کاتولیک تکیه داشت که وحدت خارجی و داخلی را فراهم میآورد. فئودالهای آلمانی عمدهترین حکمرانان بودند و استونیاییهای محلی تحت کنترل آنها باقی ماندند.
استونی تا قرن شانزدهم تحت حاکمیت Ordens Teutonic باقی ماند، زمانی که در نتیجه جنگ لیوان، این سرزمین بین روسیه، سوئد و لهستان تقسیم شد. اشغال سوئدی و روسی تأثیر قابل توجهی بر تکامل سیستم سیاسی منطقه داشته و منجر به ایجاد واحدهای اداری جدید و معرفی قوانین جدید شد.
پس از آنکه در قرن هفدهم بخشی از استونی تحت حاکمیت سوئد قرار گرفت، چندین اصلاحات انجام شد که سعی بر تقویت ساختار دولتی در منطقه داشت. سوئد یک سیستم مدیریتی متمرکزتر را معرفی کرد، با ایجاد واحدهای اداری و ارسال نمایندگان محلی به دولت. اصلاحات سوئدی برای توسعه سیستم حقوقی استونی و بهبود اقتصاد مهم بود، زیرا شبکه مدارس گسترش یافته و تجارت ترقی یافت.
با این حال، در اوایل قرن هجده، در نتیجه جنگ شمال، استونی تحت کنترل امپراتوری روسیه قرار گرفت. در طول اشغال روسیه، از سال ۱۷۱۰، سیستمهای اداری جدید معرفی شد، با تغییر در ساختار حقوقی و تقویت نقش فرمانداران روس. در دوران امپراتوری روسیه، استونی بخشی از استانهای بالتیک بود و توسعه سیاسی و اقتصادی منطقه به سیاستهای سنپترزبورگ گره خورده بود. تحت حکومت روسیه، استونی استقلال سیاسی کامل نداشت، اما به تدریج بخشی از سیستم وسیعتری از امپراتوری شد که بر تکامل ساختار دولتی تأثیر گذاشت.
در اوایل قرن بیستم، پس از انقلاب ۱۹۰۵، ایدههای خودآگاهی ملی و تمایل به استقلال در استونی به شدت توسعه یافت. جنگ جهانی اول و وقایع انقلاب فوریه در روسیه کاتالیزوری برای اعلام استقلال استونی در ۲۴ فوریه ۱۹۱۸ بودند. این دوره زمانی بود که تمایل به خودتعیینی ملتها که در بحرانهای داخلی قرار داشتند، بر ایجاد دولتهای مستقل جدید تأثیر گذاشت، از جمله استونی.
جمهوری استونی در شرایط بیثباتی سیاسی اعلام شد، در حالی که روسیه در حال تجربه انقلاب و جنگ داخلی بود. استونی جنگ استقلال را با روسیه شوروی گذراند که از ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰ به طول انجامید. در نتیجه این جنگ، استونی استقلال خود را تثبیت کرد و Treaty Tartu را با روسیه شوروی در سال ۱۹۲۰ امضا کرد. در این زمان، نخستین قانون اساسی جمهوری استونی طراحی شد که اصول دولت را تعیین کرد، از جمله شکل دموکراتیک حکومت و سیستم پارلمانی.
از دهه ۱۹۲۰، استونی به توسعه به عنوان یک دولت دموکراتیک ادامه داد، اما چالشهای خارجی و داخلی، مانند ناپایداری اقتصادی و بحرانهای سیاسی، در سال ۱۹۳۴ به ایجاد یک کودتای دیکتاتوری به رهبری کنتانیتین پیتس انجامید. این دوره با تسلط سخت قدرت رئیسجمهور و از بین رفتن سیستم پارلمانی مشخص شد.
در سال ۱۹۳۷، قانون اساسی جدیدی تصویب شد که قدرت رئیسجمهور را تقویت کرد و نقش او را در زندگی سیاسی کشور مرکزی کرد. با این حال، این دوره طولانی نبود، زیرا در سال ۱۹۴۰، در بحبوحه جنگ جهانی دوم و گسترش شوروی، استونی توسط اتحاد جماهیر شوروی اشغال شد که استقلال کشور را برای دههها به پایان رساند.
پس از جنگ جهانی دوم، استونی یکی از جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی شد. در طول دههها حاکمیت شوروی، سیستم دولتی استونی تحت سلطه قدرت مرکزی در مسکو قرار داشت. این بدان معناست که آزادیهای سیاسی محدود، جمعسازی اجباری و همچنین نابودی زندگی سیاسی مستقل صورت گرفت.
با وجود سیاست سخت شوروی، هویت فرهنگی منحصر به فردی در استونی حفظ شد که در هنر، آموزش و زبان نمایان شد. در دهه ۱۹۸۰، در میانه تغییرات سیاسی در اتحاد شوروی، فرایند احیای خودآگاهی ملی آغاز شد که به بازسازی استقلال استونی منجر شد.
در ۲۴ اوت ۱۹۹۱، در بحبوحه فروپاشی اتحاد شوروی، استونی بار دیگر استقلال خود را اعلام کرد. فرایند بازسازی استقلال نسبتا صلحآمیز بود، اما در عین حال با تنشهای سیاسی و اجتماعی ناشی از مسائل قومی و زبانی و همچنین مشکلات اقتصادی همراه بود. استونی همچنین با نیاز به اصلاح کل سیستم دولتی مواجه شد که شامل ایجاد پارلمان جدید، سیستم قضایی و نهادهای اجرایی میشد.
پس از بازسازی استقلال، استونی به طور فعال به سمت اصلاحات دموکراتیک و ادغام در سازمانهای بینالمللی حرکت کرد. در سال ۲۰۰۴، استونی به عضویت اتحادیه اروپا و ناتو درآمد که نشاندهنده ادغام آن در سیستم سیاسی و اقتصادی غرب بود. استونی مدرن یک دولت دموکراتیک پیشرفته است که فناوری اطلاعات و اصلاحات اجتماعی را به طور فعال توسعه میدهد و به دنبال تقویت سیستم دولتی پایدار و شکوفا است.