اشغال کره توسط ژاپن، که از 1910 تا 1945 به طول انجامید، اثر عمیقی در تاریخ شبه جزیره کره باقی گذاشت. این دوره با کنترل سخت ژاپنیها، سرکوبهای فرهنگی و سیاسی، و همچنین استثمار اقتصادی مشخص میشود. اشغال منجر به تغییرات قابل توجهی در جامعه و فرهنگ کره شد و پیامدهای این دوره هنوز هم احساس میشود.
در پایان قرن 19، کره کشوری ایزوله بود، اما در نتیجه فشار قدرتهای غربی و ژاپن، شروع به باز شدن به روی جهان خارجی کرد. امپراتوری ژاپن، که به دنبال گسترش نفوذ خود در این منطقه بود، در امور کره دخالت کرد که به الحاق کره در سال 1910 منجر شد. ژاپن نه تنها به دنبال کسب مزایای استراتژیک بود، بلکه از منابع کره برای نیازهای خود استفاده میکرد.
پس از الحاق، ژاپن کنترل سختی بر دولت کره برقرار کرد. مقامات کرهای با ژاپنیها جایگزین شدند و تمامی تصمیمات کلیدی بدون مشارکت مردم کره اتخاذ میشد. در سال 1919، تظاهرات گستردهای که به عنوان جنبش 1 مارس شناخته میشود، برای کسب استقلال صورت گرفت. این تظاهرات به شدت سرکوب شدند، اما به یک نقطه عطف در مبارزه برای هویت و استقلال کره تبدیل شدند.
در راستای سیاستهای خود برای ادغام، ژاپن سرکوبهای فعالی علیه فرهنگ کرهای اعمال کرد. زبان کرهای با زبان ژاپنی تعویض شد و سنتها و آداب کرهای در معرض نابودی قرار گرفتند. مقامات ژاپنی جشنها و مراسمهای کرهای را ممنوع کردند، استفاده از نامهای ژاپنی را تشویق کردند و فرهنگ ژاپنی را تحمیل نمودند. این منجر به از دست رفتن میراث فرهنگی و هویت ملی کرهایها شد.
ژاپن از کره به عنوان مستعمرهای برای استثمار اقتصادی استفاده کرد. منابع کره، مانند زغالسنگ، آهن و محصولات کشاورزی، برای نیازهای اقتصاد ژاپن مورد استفاده قرار میگرفت. کشاورزان کرهای اغلب با شرایط کار سخت و درآمدهای پایین مواجه بودند، زیرا بخش عمدهای از سودها به شرکتهای ژاپنی تعلق داشت.
توسعه صنعت نیز با هدف برآورده ساختن نیازهای ژاپنیها انجام میشد. ژاپن در ساخت راهآهنها، کارخانهها و کارگاهها سرمایهگذاری کرد، اما بیشتر این مؤسسات تحت کنترل ژاپنیها بود و کرهایها از آنها سود قابل توجهی دریافت نمیکردند.
اشغال با نقضهای متعدد حقوق بشر همراه بود. کرهایها به کارهای اجباری و همچنین سربازگیری اجباری برای خدمت نظامی محکوم شدند. زنان به قربانیان سیستم «ارضاکننده» تبدیل شدند، زمانی که سربازان ژاپنی به زور از زنان کرهای برای بردگی جنسی استفاده میکردند. این جنایات زخمهای عمیقی در جامعه کره به جا گذاشت و هنوز هم موجب مناقشات و تقاضاهایی برای عدالت میشود.
با وجود اشغال ظالمانه، جنبش ملی برای استقلال در کره در حال گسترش بود. کرهایها سازمانهای زیرزمینی ایجاد کردند، روزنامهها و بروشورها منتشر کردند و اعتصابات و تظاهرات را سازماندهی کردند. ایجاد جنبش مردمی کرهای که گروههای مختلفی را که به دنبال استقلال بودند، با هم متحد میکرد، نکتهای مهم بود. اما بیشتر این تلاشها توسط مقامات ژاپنی سرکوب شد و بسیاری از رهبران یا دستگیر شدند یا کشته شدند.
اشغال کره توسط ژاپن زخمهای عمیقی در جامعه کره به جا گذاشته و بسیاری از مشکلاتی که در این دوره به وجود آمد، هنوز هم ادامه دارد. مناقشات درباره جبران خسارات وارده در زمان اشغال، در روابط بین کره جنوبی و ژاپن همچنان موضوع روز است.
علاوه بر این، اشغال تأثیری بر شکلگیری هویت کرهای گذاشت و بسیاری از کرهایها به فرهنگ خود افتخار میکنند و سعی دارند آن را حفظ کنند، علیرغم تلاشهای گذشته برای ادغام. در کتابهای تاریخ مدرن کره جنوبی، توجه زیادی به توصیف اشغال شده است و این دوره به عنوان بخشی مهم از هویت ملی مورد بررسی قرار میگیرد.
اشغال در سال 1945 پایان یافت، زمانی که ژاپن در جنگ جهانی دوم تسلیم شد. کره آزاد شد، اما به زودی به دو منطقه اشغال تقسیم شد: منطقه شوروی در شمال و منطقه آمریکایی در جنوب. این تقسیم آغازگر دوره جدیدی از درگیریها و تنشها در شبه جزیره کره بود که به ایجاد دو دولت مستقل — کره شمالی و کره جنوبی انجامید.
پیامدهای اشغال هنوز هم هم در کره جنوبی و هم در کره شمالی احساس میشود. مسائل مربوط به بازسازی عدالت، حافظه تاریخی و هویت فرهنگی همچنان موضوعات مهمی هستند و بحثهای عمومی و سیاسی را برمیانگیزند.
اشغال کره توسط ژاپن یکی از غمانگیزترین و پیچیدهترین دورههای تاریخ شبه جزیره کره است. این دوره با سرکوبهای فرهنگی و سیاسی، استثمار اقتصادی و رنجهای انسانی شناخته میشود. با این حال، کرهایها در مبارزه برای هویت و استقلال خود استقامت و اراده نشان دادند. درسهای این دوره همچنان برای شکلگیری جامعه مدرن کره و روابط آن با همسایگانش مهم هستند.