دوره وجود ازبکستان در ساختار اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۲۴–۱۹۹۱) به یک دوره مهم در تاریخ کشور تبدیل شد که تغییرات مهمی را در زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شامل میشود. ازبکستان، به عنوان یکی از جمهوریهای اتحاد، از بسیاری از تحولات عبور کرده است که بر هویت و توسعه آن تأثیر گذاشته است.
ازبکستان در سال ۱۹۲۴ به عنوان یک جمهوری اتحاد جداگانه اعلام شد، پس از ایجاد جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبکستان به دنبال اصلاحات اداری که توسط بلشویکها انجام شد. این زمانی بود که اتحاد جماهیر شوروی به دنبال تقویت موقعیت خود در آسیای مرکزی و ایجاد نهادهای دولتی جدید بر پایه خاننشینهای قبلی بود.
ایجاد جمهوری شوروی ازبکستان به معنای تنها تقسیم جدید اداری نبود، بلکه تلاشی برای وارد کردن اصول سوسیالیستی در مدیریت کشور نیز بود. ازبکستان بخشی از سیستم بلشویکی شد و دولتهای محلی شروع به اجرای فعال سیاستهای صنعتیسازی و جمعیسازی کردند.
از اوایل دهه ۱۹۳۰، اتحاد جماهیر شوروی روند صنعتیسازی را آغاز کرد که تأثیر قابل توجهی بر توسعه اقتصادی ازبکستان داشت. در چارچوب برنامههای پنجساله پروژههای گستردهای برای ساخت کارخانهها، نیروگاهها و زیرساختها اجرا شد. ازبکستان به یک مرکز مهم در کشاورزی پنبه تبدیل شد و پنبه به یک محصول کشاورزی کلیدی برای جمهوری تبدیل شد که به عنوان مواد خام برای صنعت نساجی استفاده میشود.
جمعیسازی که در کشاورزی انجام شد، میلیونها کشاورز را تحت تأثیر قرار داد. تشکیل کُلُخُوزها و سُوُخُوزها اجباری شد که به تغییرات قابل توجهی در روش زندگی سنتی منجر شد. اگرچه جمعیسازی وعده افزایش تولید را میداد، اما همچنین منجر به کمبود مواد غذایی، قحطی و ناآرامیهای اجتماعی شد.
در دوره مدیریت شوروی، توجه قابل توجهی به آموزش و توسعه فرهنگی معطوف شد. ازبکستان به مرکز زندگی علمی و فرهنگی تبدیل شد. در کشور، تعداد زیادی مدرسه، مؤسسه و دانشگاه تأسیس شد که به افزایش سطح سواد در میان مردم کمک کرد.
سیاست فرهنگی دولت شوروی تشویق فرهنگ ملی با حفظ ایدههای سوسیالیستی را شامل میشد. ادبیات، هنر و تئاتر رونق یافتند. نویسندگان و هنرمندان محلی فرصت پیشرفت استعدادهای خود را پیدا کردند که منجر به ظهور میراث فرهنگی منحصر به فرد ازبکستان شد که هم عناصر سنتی و هم مدرن را در بر میگرفت.
در سالهای جنگ جهانی دوم، ازبکستان به یک منطقه مهم پشتیبانی برای اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شد. بسیاری از کارخانهها و شرکتها از بخشهای غربی کشور تخلیه شدند که به توسعه بیشتر صنعت کمک کرد. ازبکستان تأمین کننده غذا و منابع دیگر برای ارتش بود. هزاران ازبک به جبهه رفتند تا از کشور خود دفاع کنند که تأثیر قابل توجهی بر وضعیت جمعیتی و آگاهی اجتماعی داشت.
پس از جنگ، ازبکستان با چالشهای جدیدی مواجه شد. بازسازی اقتصاد نیازمند تلاش بود و دولت توجه خود را به صنعتسازی و بهبود کشاورزی معطوف کرد. تولید پنبه همچنان در کانون توجه بود و ازبکستان به یکی از تولیدکنندگان اصلی پنبه در اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شد. با این حال، این امر همچنین به عواقب نامطلوب زیستمحیطی، مانند خشک شدن آرال، منجر شد.
تا پایان دهه ۱۹۵۰، در ازبکستان توسعه صنایع جدیدی همچون مهندسی مکانیک و صنعت شیمیایی آغاز شد. بهبود زیرساختها، از جمله ساخت جادهها و راهآهنهای جدید، به توسعه اقتصادی و ادغام ازبکستان در یک سیستم اقتصادی یکپارچه شوروی کمک کرد.
در پایان دهه ۱۹۸۰، تغییراتی در اتحاد شوروی مرتبط با سیاستهای گلاسنوست و پرسترویکا آغاز شد که بر ازبکستان نیز تأثیر گذاشت. مشکلات اقتصادی فزاینده و همچنین فساد و عدم کارایی در قدرت، نارضایتی در میان مردم را افزایش داد. در جمهوری اعتراضات گستردهای علیه قدرت مرکزی و برای خودمختاری بیشتر آغاز شد.
رویدادها در دیگر جمهوریهای اتحاد، همچون لیتوانی و گرجستان، همچنین بر احساسات در ازبکستان تأثیر گذاشت. در سال ۱۹۸۹، حزب ملی ازبکستان تأسیس شد که به دنبال حقوق مردم ازبک و منافع ملی بود. این جنبش به تدریج محبوبیت پیدا کرد و اساس تغییرات آینده شد.
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، ازبکستان استقلال خود را اعلام کرد. این امر نقطه پایانی منطقی بر روندی بود که از اواخر دهه ۱۹۸۰ آغاز شده بود. در ۳۱ اوت ۱۹۹۱، اعلامیه استقلال پذیرفته شد و ازبکستان شروع به ساخت دولت جدید خود بر اساس حاکمیت و خودمدیریتی کرد.
استقلال افقهای جدیدی برای توسعه کشور گشود. ازبکستان شروع به توسعه اقتصاد، فرهنگ و سیاست خارجی خود کرد و در تلاش بود تا جایگاه شایستهای در صحنه بینالمللی پیدا کند. دستاوردها و چالشهای گذشته که ازبکستان در دوره شوروی با آنها روبرو بود، پایهگذار شکلگیری هویت جدید و توسعه جمهوری به عنوان یک دولت مستقل شد.
دوره وجود ازبکستان در ساختار اتحاد جماهیر شوروی به یک نقطه عطف مهم در تاریخ آن تبدیل شد. این دوره بر تمام جنبههای زندگی کشور تأثیر گذاشت، از جمله اقتصاد، فرهنگ و سیاست. اگرچه این زمان پر از چالشها و سختیها بود، اما همچنین محرکی برای توسعه و شکلگیری خودآگاهی ملی جدید بود. ازبکستان، پس از عبور از چالشهای دوره شوروی، توانست سنتهای فرهنگی خود را حفظ کرده و با افتخار وارد عصر جدید استقلال شود.