قسم اول جمهوری مشترکالمنافع که در سال 1772 رخ داد، یک رویداد مهم در تاریخ اروپا مرکزی و شرقی بود. این فرایند، دورهای صد ساله از استقلال و حاکمیت جمهوری مشترکالمنافع را به پایان رساند که تأثیر قابل توجهی بر سرنوشت آتی منطقه داشت. در این مقاله، دلایل، روند وقایع و پیامدهای اولین تقسیم، و همچنین اهمیت آن در تاریخ لیتوانی و لهستان مورد بررسی قرار میگیرد.
تا پایان قرن هجدهم، جمهوری مشترکالمنافع در وضعیت بحران قرار داشت. سیستم سیاسی مبتنی بر اصل «آزادی طلایی» باعث ایجاد درگیریهای داخلی مداوم و مدیریت ناکارآمد شد. جنگهای متعدد با کشورهای همسایه، کشور را تضعیف کرده و مشکلات اجتماعی و اقتصادی تشدید شد.
سیستم سیاسی جمهوری مشترکالمنافع که بهعنوان «جنگ داخلی» شناخته میشود، باعث شد که اشراف ثروتمند عملاً کشور را کنترل کنند. ضعف قدرت مرکزی، مدیریت مؤثر زمین را غیرممکن ساخت و به رشد فساد و هرجومرج دامن زد. علاوه بر این، وجود تعداد زیادی از ملیتها و گروههای مذهبی مختلف، مشکلات اضافی برای مدیریت را ایجاد کرد.
در میان هرجومرج داخلی، قدرتهای خارجی مانند روسیه، پروس و اتریش شروع به دخالت فعال در مسایل جمهوری مشترکالمنافع کردند. هرکدام از این کشورها دارای منافع و برنامههای خود برای تصرف سرزمینهای لهستان بودند که در نهایت به تقسیم کشور منجر شد.
اولین تلاش برای تقسیم جمهوری مشترکالمنافع در سال 1772 اتفاق افتاد. بهدنبال مذاکرات بین روسیه، پروس و اتریش، توافقی درباره تقسیم سرزمینهای لهستان بهدست آمد. این تقسیم بر اساس ضعف جمهوری مشترکالمنافع و ناتوانی آن در مقابله با فشارهای خارجی سازماندهی شد.
شرکتکنندگان کلیدی در اولین تقسیم عبارت بودند از:
در نتیجه اولین مذاکرات، تصمیم به تقسیم سرزمینهای جمهوری مشترکالمنافع بهصورت زیر گرفته شد:
این تقسیم بهطور رسمی تنظیم و بهعنوان یک قانون پذیرفته شد که باعث اعتراضات از جانب میهنپرستان لهستانی شد، اما این اعتراضات سرکوب شد.
اولین تقسیم جمهوری مشترکالمنافع تأثیر تخریبی بر کشور و مردم آن داشت. سنتها و پیوندهای فرهنگی که قرنها وجود داشتند، نقض شدند. مردم امید خود را برای بازگرداندن استقلال از دست دادند.
تقسیمات منجر به تخریب ساختار اجتماعی سنتی شد، زیرا اشراف و کشاورزان تحت حکومتهای جدید قرار گرفتند. این همچنین تغییرات عمیقی در هیرارشی اجتماعی ایجاد کرد و تعداد نارضایتیها را در میان مردم افزایش داد.
این تقسیم آغاز پایان جمهوری مشترکالمنافع بهعنوان یک کشور مستقل بود. سیستم سیاسی که مدتها کشور را حمایت میکرد، ویران شد. مقامات جدید در تلاش بودند تا مواضع خود را تقویت کنند که به سرکوب هرگونه ظهور آگاهی ملی و میهنپرستی منجر شد.
زندگی فرهنگی جمهوری مشترکالمنافع نیز تغییرات قابل توجهی را تجربه کرد. حاکمان جدید آداب و رسوم خود را بهاجبار معرفی کردند که بر حفظ فرهنگ و زبان لهستان تأثیر منفی گذاشت. بسیاری از شخصیتهای فرهنگی و علمی مشهور مجبور به ترک کشور یا پنهان شدن از سرکوبها شدند.
اولین تقسیم جمهوری مشترکالمنافع مرحلهای مهم در تاریخ لهستان و لیتوانی بود که سرنوشت آنها را برای دههها تعیین کرد. این تقسیم نشان داد که چگونه مشکلات داخلی میتواند یک دولت را تضعیف کرده و آن را در برابر تهدیدات خارجی آسیبپذیر کند. پیامدهای اولین تقسیم هنوز هم حس میشود و یاد آن رویدادها در آگاهی تاریخی ملتهایی که تحت تأثیر قرار گرفتهاند، حفظ شده است.