اصلاحات اجتماعی در لیتوانی همیشه نقش کلیدی در فرآیند تغییر جامعه و دولت ایفا کرده است. بهویژه تغییرات قابل توجهی در پایان قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یکم اتفاق افتاد، زمانی که لیتوانی از سیستم حکومتی شوروی به یک جامعه دموکراتیک با اقتصاد بازار تبدیل شد. این تغییرات حوزههای مختلف زندگی را تحت تأثیر قرار داد، از جمله آموزش، بهداشت، روابط کاری، سیستم بازنشستگی و تأمین اجتماعی.
قبل از اوایل دهه 1990، لیتوانی تحت حکومت اتحاد جماهیر شوروی بود و سیستم اجتماعی آن در یک برنامه متمرکز، که بهخصوص برای اقتصاد سوسیالیستی مشخص بود، یکپارچه شده بود. بیشتر برنامههای اجتماعی، مانند بهداشت، آموزش و مسکن، تحت کنترل دولت بودند. مدل سوسیالیستی حمایت اجتماعی خدمات رایگان یا کمهزینهای را در این حوزهها فراهم میکرد، اما در عین حال از محدودیتهای بوروکراتیک و کمبود انتخاب رنج میبرد.
یکی از عناصر کلیدی سیاست اجتماعی سوسیالیستی، تأمین اشتغال برای جمعیت بود. در این زمان، سیستم کار تضمینی برای شهروندان در لیتوانی توسعه یافته بود که باعث کاهش قابل توجه سطح بیکاری میشد. با این حال، این مدل نیز دارای معایب خود بود: با وجود سطح بالای اشتغال، کیفیت کار و دستمزدها نسبتاً پایین باقی ماند و بسیاری از مشاغل با نیازهای واقعی اقتصاد همخوانی نداشتند.
پس از بازگرداندن استقلال در سال 1990، لیتوانی با نیاز به تغییرات رادیکال در حوزه اجتماعی روبرو شد. در دوره انتقال، این کشور تلاشهایی برای نوسازی و ادغام در اقتصاد جهانی انجام داد که نیاز به انطباق سیستم اجتماعی با شرایط اقتصادی جدید داشت. در درجه اول، اصلاحات بهداشت انجام شد که به انتقال از سیستم شوروی، جایی که پزشکی دولتی و متمرکز بود، به یک مدل بیشتر مبتنی بر بازار پرداخت.
یک گام مهم ایجاد سیستم خدمات پزشکی خصوصی بود، با این حال بخش قابل توجهی از جمعیت به استفاده از پزشکی دولتی ادامه داد. همچنین، اصلاحات بهداشت با مشکلاتی از جمله کمبود تجهیزات پزشکی و نیروی کار همراه بود. در عین حال، تلاشهایی برای بهبود زیرساختها، افزایش بودجه بهداشت و آموزش کادر پزشکی انجام شد.
در حوزه آموزش، لیتوانی نیز با نیاز به اصلاحاتی برای همسویی با استانداردهای اروپایی مواجه بود. مهم است که اشاره کنیم که پس از به دست آوردن استقلال، لیتوانی شروع به ایجاد تغییراتی در سیستم آموزشی خود کرد، بهویژه در آموزش عالی، جایی که فرایند ادغام در فرآیند بولونیا آغاز شد. این اجازه داد تا دانشگاهها و کالجهای لیتوانیایی استانداردهای آموزشی غرب را وارد کنند و سطح آموزش و امکانات برای دانشجویان را افزایش دهند.
تغییرات کلیدی شامل انتقال به دانشگاههای چندرشتهای، بهبود کیفیت برنامههای آموزشی و افزایش قابل توجه دسترسی به آموزش برای جمعیت بود. همچنین تلاشهایی برای نوسازی مدارس، پیادهسازی فناوریهای اطلاعات و روشهای جدید آموزشی انجام شد. تمام این اصلاحات به توسعه سرمایه انسانی و آمادهسازی متخصصان جوان برای کار در شرایط جدید بازار کمک کرد.
در مورد حمایت اجتماعی، در سالهای اولیه استقلال، لیتوانی با مشکلاتی بهدلیل مسائل اقتصادی و کاهش سطح زندگی مواجه شد. در شرایط دوره انتقال، کشور تلاش کرد تا یک سیستم تأمین اجتماعی ایجاد کند که با اقتصاد بازار همسو باشد، از جمله تأمین بازنشستگی، پرداختهای بیکاری و کمکهای اجتماعی برای اقشار کم درآمد. با این حال، انتقال به سیستم بازار، کاهش یارانههای دولتی و افزایش بیکاری کارایی سیستم اجتماعی را زیر سؤال برد.
در دهه 2000، لیتوانی به فرآیند نوسازی سیستم اجتماعی ادامه داد و به الزامات اتحادیه اروپا که کشور در سال 2004 به آن پیوسته بود، توجه داشت. یکی از اهداف اصلی بهبود کیفیت زندگی شهروندان، افزایش سطح حمایت اجتماعی و توسعه زیرساخت اجتماعی بود. مهم است که اشاره کنیم که ورود به اتحادیه اروپا فرصتهای جدیدی برای لیتوانی ایجاد کرد، چرا که کشور به یارانهها و سرمایهگذاریهای اروپایی دسترسی پیدا کرد که در اجرای تعدادی از برنامههای اجتماعی کمک کرد.
یکی از مهمترین اصلاحات بهبود سیستم بازنشستگی بود. در سال 2002، اصلاحاتی انجام شد که هدف آن تنوع بخشی به پساندازهای بازنشستگی بود. در چارچوب این اصلاحات، سیستم بیمه بازنشستگی اجباری معرفی شد که شامل صندوقهای دولتی و خصوصی پسانداز بود. این کمک کرد تا ثبات بلندمدت سیستم بازنشستگی تأمین شود، هرچند انتقاداتی از سوی برخی اقشار جامعه که نگران تأثیر نوسانات بازار بر پساندازهای بازنشستگی خود بودند، بهدنبال داشت.
همچنین در قرن 21، لیتوانی به توسعه سیستم بهداشت ادامه داد و بودجه را افزایش داد و دسترسی به خدمات پزشکی را بهبود بخشید. یک گام مهم معرفی بیمه پزشکی بود که کیفیت خدمات پزشکی را بهخصوص برای شهروندان کم درآمد ارتقا بخشید. با این حال مشکلاتی از قبیل صفهای طولانی در بیمارستانهای دولتی و کمبود نیروی پزشکی در برخی مناطق کشور باقی ماند.
با گذر زمان، لیتوانی همچنین قانون کار خود را تکمیل کرد. یک گام مهم در این مسیر، اصلاحات بازار کار بود که هدف آن بهبود شرایط کار و افزایش اشتغال بود. لیتوانی با مشکل مهاجرت نیروی کار روبرو شد، زیرا بسیاری از جوانان به دنبال کار به خارج از کشور میرفتند. در پاسخ به این موضوع، اصلاحاتی انجام شد که هدف آن ایجاد مشاغل در داخل کشور، افزایش حمایت از کارآفرینان و توسعه صنایع جدید اقتصاد بود.
یکی از اقدامهای مثبت، معرفی شرایط کار منعطف بود، مانند امکان کار در خانه، بخشی از زمان بهصورت دورکاری یا با برنامهی زمانی آزاد. این امکان اشتغال را برای جوانان و زنان افزایش داد و همچنین برای بسیاری از شهروندان تعادل بین کار و زندگی شخصی را بهبود بخشید.
در سالهای اخیر، لیتوانی همچنین بهطور فعال بر روی مسائل برابری اجتماعی و حمایت از گروههای آسیبپذیر جمعیت کار میکند. یک گام مهم، توسعه قانونگذاری در زمینه حمایت از حقوق زنان، افراد دارای معلولیت و سالمندان بود. برنامههایی بهمنظور کمک به خانوادههای چندفرزندی و همچنین اقداماتی برای بهبود شرایط زندگی شهروندان سالمند وجود دارد تا فقر را در بین این گروهها کاهش دهد.
در حوزه برابری، همچنین سیاستهایی علیه تبعیض در محل کار تصویب شد که فرصتهای جدیدی را برای اقلیتها و افراد دارای محدودیتهای جسمی فراهم کرد. لیتوانی همچنین تعدادی از برنامهها را برای بهبود شرایط مسکن اقشار کم درآمد، از جمله برنامههای یارانهای مسکن و بهبود زیرساختهای شهری، تصویب کرده است.
بنابراین، اصلاحات اجتماعی لیتوانی در دوره پساشوروی و مدرن به عناصر کلیدی برای تقویت ساختار دموکراتیک و اجتماعی دولت تبدیل شده است. این اصلاحات به بهبود سطح زندگی شهروندان، تأمین عدالت اجتماعی و توسعه پایدار سیستم اجتماعی کشور اختصاص داشت و این کشور را به یکی از موفقترین کشورهای بلوک سابق سوسیالیستی تبدیل کرده است.