احیای ملی در اسلواکی مرحله مهمی در تاریخ این کشور است که پایان قرن هجدهم تا قرن نوزدهم را در بر میگیرد. در این زمان، فرآیند آگاهی اسلواکیها از هویت ملی خود، شکلگیری خودآگاهی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در حال وقوع بود. احیای ملی اسلواکی بخشی از فرآیندهای وسیعتری بود که در اروپا مرکزی در حال وقوع بود و با رشد جنبشهای ملی و تمایل مردم به استقلال در چارچوب امپراتوریهایی که به آن تعلق داشتند، مرتبط بود. جنبش ملی اسلواکی برای به رسمیت شناختن فرهنگ، زبان و نقش تاریخی خود در زمینه مرکزی اروپا مبارزه میکرد.
به لحاظ تاریخی، اسلواکی تحت سلطه امپراتوریهای مختلفی از جمله مجارستانی و اتریشی قرار داشت که بر رشد سیاسی و فرهنگی آن تأثیر گذاشت. در شرایط امپراتوریهای چندملیتی، اسلواکیها غالباً به عنوان اقلیت قومی کوچک دیده میشدند و زبان، فرهنگ و سنتهای آنها به طور قابل توجهی سرکوب شده بود. در قرنهای هجدهم و نوزدهم، فرآیند تشکیل ملل ملی در اروپا تشدید شد که بر اسلواکی نیز تأثیر گذاشت.
احیای ملی در اسلواکی تحت تأثیر روندهای عمومی اروپایی بود. یکی از عوامل مهم، جنبش روشنگری بود که به افزایش علاقه به فرهنگ، زبان و تاریخ مردم اسلواکی انجامید. این فرآیند با تغییرات اجتماعی و اقتصادی که در اسلواکی و کشورهای همسایه در حال وقوع بود، حمایت شد. در این دوره، تأثیر فلسفه و ایدههای روشنگری افزایش یافت که به آگاهی از حق مردم برای ابراز وجود و استقلال کمک کرد.
یکی از مراحل اولیه احیای ملی در اسلواکی، تلاش برای احیای زبان و فرهنگ بود. نقش مهمی در این فرآیند توسط رنسانس ادبی و فرهنگی ایفا شد که از پایان قرن هجدهم توسعه یافت. چهرههای کلیدی در توسعه ادبیات اسلواکی شامل نویسندگانی مانند آندره کیوفی بود که آثار خود را به زبان اسلواکی نوشت و اهمیت آن را برای فرهنگ تأیید کرد.
در این زمان، فرآیند ایجاد خودآگاهی ملی در اسلواکی آغاز شد، زمانی که نخستین جوامع فرهنگی اسلواکی مانند "Matica slovenská" (ماتیکا اسلواکی) که در سال 1863 تأسیس شد، آغاز به کار کرد. این جامعه به مرکز مهمی برای توسعه فرهنگ اسلواکی و کار علمی تبدیل شد و در زمینههای تاریخ، زبان و فولکلور تحقیقاتی انجام داد. این امر نقش مهمی در شکلگیری هویت ملی میان مردم اسلواکی ایفا کرد و ایدههای مربوط به نیاز به به رسمیت شناختن زبان و فرهنگ اسلواکی در سطح رسمی را ترویج داد.
احیای ملی در اسلواکی در طول قرن نوزدهم به طور فعال توسعه یافت، به ویژه در دوره 1830 تا 1860. در این زمان، بسیاری از روشنفکران و نویسندگان اسلواک شروع به کار فعال بر روی حفظ و گسترش زبان اسلواکی کردند که گام مهمی در مسیر به استقلال ملی بود. شایان ذکر است که در طول مدت طولانی، زبان اسلواکی در سایه باقی مانده بود و اکثر منابع مکتوب و اسناد رسمی در اسلواکی به زبانهای مجارستانی یا آلمانی نوشته شده بود.
اوج احیای فرهنگی با انتشار نخستین مجله ادبی اسلواکی "Slovenské noviny" (اخبار اسلواکی) که شروع به انتشار آثار نویسندگان اسلواکی کرد، به وقوع پیوست. همچنین، در این دوره نخستین ترجمهها به زبان اسلواکی نیز پدیدار شد که به توسعه ادبیات و فرهنگ به طور کلی کمک کرد. یکی از دستاوردهای مهم این زمان، ایجاد فرهنگنامه زبان اسلواکی بود که ابزار مهمی برای حفظ زبان و میراث فرهنگی مردم شد.
احیای ملی در اسلواکی نه تنها فرآیند فرهنگی بلکه سیاسی نیز بود. در قرن نوزدهم، اسلواکیها به طور فعال برای به رسمیت شناختن حقوق خود در چارچوب پادشاهی مجارستان که اسلواکی بخشی از آن بود، مبارزه کردند. یکی از درخواستهای کلیدی سیاسی، ایجاد خودمختاری برای اسلواکی در چارچوب مجارستان و همچنین به رسمیت شناختن زبان و فرهنگ اسلواکی در سطح رسمی بود.
در این زمینه، رویداد مهمی که در سال 1848 در مجارستان اتفاق افتاد، سرکشی بود که در آن فعالان اسلواکی به درخواستهای عمومی مجارستانی برای اصلاحات از جمله خودمختاری برای اسلواکی پیوستند. در همین حال، این رویدادها فرصتهای زیادی را برای توسعه جنبشهای ملی ایجاد کرد، اما همچنین منجر به سرکوب شدید انقلاب و تقویت قدرت استبدادی در مجارستان شد.
یکی از عوامل کلیدی که در احیای ملی مؤثر بود، مشارکت فعال روشنفکران بود. نویسندگان، فیلسوفان، دانشمندان و شخصیتهای اجتماعی اسلواکی به طور فعال در فرآیند حفظ و گسترش ارزشهای ملی شرکت کردند. از جمله این چهرههای برجسته، پاول یوزف شافاریک بود که به طور فعال به مطالعه فرهنگ و فولکلور اسلواکی پرداخت و یانوش کالام که از توسعه ادبیات ملی حمایت کرد، قابل توجه هستند.
در این زمان نخستین نمایشهای تئاتری به زبان اسلواکی نیز به وجود آمد و همچنین پروژههای فرهنگی دیگری برای تقویت هویت ملی شکل گرفت. روشنفکران اسلواکی به طور فعال از ایدههای مربوط به ضرورت ایجاد یک دولت ملی و انجام اصلاحات برای به رسمیت شناختن حقوق مردم و زبان حمایت کردند.
جنبش ملی اسلواکی در قرن بیستم به صورت فعال ادامه یافت، به ویژه در سالهای بعد از جنگ جهانی اول، زمانی که چکسلوواکی تاسیس شد. در این دوره، اسلواکی پیشرفت قابل توجهی در زمینه خودمختاری فرهنگی و سیاسی به دست آورد. با این حال، مشکلات مربوط به ادغام و به رسمیت شناختن وضعیت خود ادامه داشت. در سال 1939، با تأسیس جمهوری اسلواکی، این کشور سیاست مستقل خود را پیش برد، اما به زودی به اشغال آلمان نازی درآمد.
در سالهای پس از جنگ، اسلواکیها دوباره به مسئله هویت ملی و خودمختاری در چارچوب چکسلوواکی سوسیالیستی پرداختند. پس از سال 1989، به دنبال تغییرات سیاسی، اسلواکی استقلال پیدا کرد و هویت ملی خود را به طور قطعی تثبیت کرد و جایگاه خود را در میان کشورهای اروپایی مشخص کرد.
احیای ملی در اسلواکی مرحلهای مهم در تاریخ آن بود. این فرآیند شامل تغییرات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بود که منجر به شکلگیری خودآگاهی ملی شد. اسلواکیها برای حفظ و توسعه فرهنگ و زبان خود و همچنین برای به رسمیت شناختن حقوق خود در چارچوب امپراتوریها و کشورهای بزرگ تلاشی کردند. این تلاشها منجر به ایجاد کشوری مستقل شد که به تاریخ و هویت ملی خود افتخار میکند.