دوره میانه در تاریخ مولداوی مرحلهای کلیدی در شکلگیری هویت سیاسی و فرهنگی منطقه است. این دوره شامل چندین رویداد مهم است، از جمله فرایند ادغام سرزمینهای جداگانه به یک نهاد دولتی واحد — پرنس نشین مولداوی. تأثیر دولتهای بزرگ همسایه، مانند امپراتوری بیزانس، لهستان و امپراتوری عثمانی، نقش مهمی در توسعه پرنس نشین داشت. تأسیس پرنس نشین مولداوی نتیجه فرآیندهای پیچیده سیاسی، قومی و فرهنگی بود.
قبل از تأسیس پرنس نشین مولداوی، منطقهای که بعداً بخشی از آن خواهد شد، توسط قبایل اسلاوی و بالکان مختلفی سکونت داشت. در قرنهای VI-VII این سرزمینها تحت تأثیر امپراتوری بیزانس بودند و بعداً تحت کنترل قاغان خزر و نخستین امپراتوری بلغار میآیند. از زمان سقوط قاغان خزر در قرنهای IX-X، عناصر اسلاوی و بلغاری در این مناطق تقویت شدند، اما ادغام سیاسی مدت زمان زیادی طول کشید.
در قرنهای XI-XII، منطقهای که بعداً پرنس نشین مولداوی شکل میگیرد، صحنهای برای مبارزات دولتهای مختلف همسایه بود. یک مرحله مهم در تاریخ اولیه منطقه زمانی بود که این سرزمینها تحت سلطه مجارستان و همچنین تأثیر بخشهایی از لهستان قرار گرفت، که فرایند شکلگیری یک نهاد سیاسی واحد را دشوار میساخت.
فرایند شکلگیری پرنس نشین مولداوی در قرنهای XIII-XIV آغاز شد، زمانی که منطقه بین رودهای پورت و نیستر میدان نبرد بین پرنسنشینهای مختلف شد. در سال 1346 به دنبال تلاشهای خانوادههای نیکوکار و حکام محلی، اولین پرنسنشین — مولاوی تأسیس شد که نام خود را از رود مولداوا که یکی از نخستین شهرها در آن تأسیس شد، گرفت.
با این حال، مهم است که اشاره کنیم که مولاوی فوراً به یک نهاد دولتی واحد تبدیل نشد. برای چندین دهه این پرنسنشین تقسیم شده و تحت تأثیر خارجی از سوی همسایگان قدرتمندتری مانند مجارستان و لهستان باقی ماند. در اوایل قرن XIV، سرزمینهایی که پرنس نشین مولاوی را تشکیل میدادند، در قالب مالکیتهای فئودالی مختلف قرار داشتند. تنها با ورود شاهزاده بودجان I در سال 1359، فرایند تجمیع قدرت و تأسیس استقلال در مولاوی آغاز شد.
یکی از لحظات کلیدی در شکلگیری پرنس نشین مولاوی، مبارزه برای استقلال از مجارستان و لهستان بوده است. بودجان I، حکومتی محلی، که از سلطه مجارها سرپیچی کرده و استقلال مولاوی را اعلام کرد، نخستین حکومتی بود که بخشی از سرزمین را به یک پرنس نشین واحد تبدیل کرد. این اتحاد سرزمینها، همراه با استقلال سیاسی، پایهای برای توسعه آینده پرنس نشین مولاوی به عنوان یک نهاد سیاسی مستقل ایجاد نمود.
بلافاصله پس از به دست آوردن استقلال، در شرایط فشار خارجی از سوی دولتهای همسایه، مولاوی به توسعه مؤسسات داخلی خود پرداخت. نقش شاهزاده به طور قابل توجهی افزایش یافت و حکام مولاوی شروع به کار برای تقویت قدرت مرکزی کردند، با درک اینکه بر حمایت نخبگان محلی و دهقانان تکیه میکنند. این فرایند پیچیده بود، زیرا پرنسنشین همچنان در محاصره همسایگان قدرتمندتری مانند امپراتوری عثمانی، لهستان و لیتوانی بود.
یکی از مشهورترین حکام مولاوی شتفان III بزرگ بود که در سالهای 1457-1504 حکمرانی کرد. حکومت او دوره طلایی پرنس نشین مولاوی بود، زیرا او توانست قدرت داخلی را تقویت کند، قلمرو پرنس نشین را به طور قابل توجهی گسترش دهد و مولاوی را به عنوان یک قدرت مهم در منطقه به رسمیت بشناسد. شتفان بزرگ با کامیابی کمپینهای نظامی را علیه امپراتوری عثمانی و همچنین علیه لهستان و مجارستان رهبری کرد.
شتفان III به خاطر تلاشهایش برای حفظ استقلال مولاوی از کنترل خارجی شناخته شده است. او همچنین به طور فعال به ساخت و تقویت سازههای دفاعی مانند قلعهها و قلعهها پرداخته است، که امنیت پرنس نشین را از تهدیدات خارجی فراهم میکرد. یکی از مشهورترین قلعهها که در زمان شتفان بزرگ ساخته شد، قلعه سوجاوا است.
علاوه بر این، حکومت شتفان بزرگ زمان شکوفایی فرهنگی و مذهبی بود. در این دوره، ادبیات، هنر و معماری در مولاوی به طور فعال توسعه مییافت. مولاوی ارتباطات خود را با بیزانس و همچنین با دیگر کشورهای مسیحی تقویت نمود، که به تقویت ایمان مسیحی در پرنس نشین کمک کرد.
در دوران میانه، مولاوی روابط فرهنگی فعالی با امپراتوری بیزانس و دیگر کشورهای مسیحی حفظ کرد. تأثیر بیزانس در معماری، دین و هنر نمایان بود. در این دوره، کلیسای ارتدکس بهطور فعال توسعه مییافت و بسیاری از صومعهها، مانند صومعه پوتنه، نه تنها مراکز مذهبی، بلکه مراکز زندگی فرهنگی و آموزشی نیز شده بودند.
سیاست خارجی مولاوی در دوران میانه عمدتاً معطوف به حفظ استقلال و مقابله با نفوذ عثمانی بود. با وجود تهدیدات خارجی متعدد، پرنسنشین تمامیت ارضی خود را حفظ کرده و نیروهای دفاعی خود را به طور قابل توجهی تقویت کرد. همزمان، روابط با کشورهای همسایه، مانند لهستان، مجارستان و لیتوانی، گاهی اوقات به منبعی از تضادها و اتحادها تبدیل میشد که بر سیاست داخلی پرنسنشین نیز تأثیر میگذاشت.
دوره میانه در تاریخ مولداوی پایهگذار شکلگیری هویت سیاسی، فرهنگی و مذهبی آن بود. فرایند شکلگیری پرنس نشین مولاوی پیچیده و چندوجهی بود و توسعه آن با مبارزه برای استقلال و ایجاد وحدت در سرزمین پرنس نشین ارتباط داشت. به لطف حکام بزرگی چون شتفان بزرگ، مولداوی توانست استقلال خود را تقویت کند، فرهنگ خود را توسعه دهد و نقش مهمی در سیاست بینالمللی اروپای شرقی ایفا کند. این میراث همچنان بر توسعه مولداوی تأثیرگذار است و یادآوری حوادث دوران میانه بخش جداییناپذیر از تاریخ ملی باقیمانده است.