حکومت بریتانیا در سریلانکا، که از سال 1815 تا 1948 به طول انجامید، صفحهای مهم در تاریخ این جزیره محسوب میشود. این دوره با تغییرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی همراه بود که تأثیر عمیقی بر توسعه کشور و ساکنان آن داشت. بریتانیاییها پس از حکومت مستعمراتی پرتغالیها و هلندیها به این جزیره آمدند و حکومت آنها به ایجاد ساختارهای جدید قدرت، رشد اقتصادی و تغییرات فرهنگی منتهی شد.
بریتانیا برای نخستین بار در اوایل قرن هجدهم میلادی شروع به تأسیس نفوذ خود در سریلانکا کرد، زمانی که با هلندیها برای کنترل جزیره رقابت کردند. در سال 1796، در حین جنگهای ناپلئونی، بریتانیا کلمبو و دیگر بنادر استراتژیک را تصرف کرد که این امر آغاز حکومت بریتانیا بر جزیره بود.
با این حال، امپراتوری بریتانیا بهطور رسمی در سال 1815، پس از جنگ سوم با کندی، حکومت خود را تأسیس کرد و شرکت هند شرقی بریتانیا پادشاهی کاندی را تصرف کرد. این رویداد پایان حکومت مستقل سلسلههای محلی و آغاز مرحله جدیدی از مدیریت مستعمراتی بود.
حکومت بریتانیا در سریلانکا منجر به ایجاد ساختار سیاسی جدیدی شد. بریتانیاییها کشور را از طریق نهادهای دولتی منصوب شده مدیریت میکردند و حکام محلی از قدرت خود محروم شدند. با این حال، بسیاری از رهبران و حکام محلی در ساختارهای اداری گنجانده شدند که این امر امکان حفظ سطحی از خودمدیریتی محلی را فراهم میکرد.
در سال 1833، نخستین قانون اساسی تأسیس شد که سیستم خودمدیریتی محلی را مشخص میکرد. با این وجود، قدرت واقعی در دست مقامهای بریتانیایی باقی ماند. ساکنان محلی همچنان از کمبود حقوق سیاسی و وابستگی اقتصادی رنج میبردند.
حکومت بریتانیا تأثیر قابل توجهی بر اقتصاد سریلانکا داشت. بریتانیاییها محصولات زراعی جدیدی از جمله چای و قهوه را معرفی کردند که به عنوان پایهای برای اقتصاد تبدیل شد. کشتکاران اروپایی شروع به توسعه مزارع کردند که منجر به رشد اقتصادی قابل توجهی شد، اما همچنین شرایط زندگی ساکنان محلی را بهبود نیافت.
بریتانیاییها زیرساختهایی برای حمایت از اقتصاد خود ایجاد کردند، از جمله جادهها، راهآهن و بنادر. این امر به توسعه تجارت کمک کرد، اما ساکنان محلی اغلب به عنوان نیروی کار ارزان استفاده میشدند که این موضوع منجر به تنشهای اجتماعی و نارضایتی شد.
در زیر حکومت بریتانیا تغییرات اجتماعی متعددی رخ داد. بریتانیاییها سیستم آموزشی را معرفی کردند که فقط برای تعداد محدودی از افراد قابل دسترسی بود. اکثریت ساکنان محلی همچنان در جهل و فقر باقی ماندند، در حالی که تنها بخش کوچکی به فرصتهای جدید دسترسی پیدا کردند.
مبلغهای مسیحی نقش مهمی در آموزش و خدمات بهداشتی ایفا کردند، اما فعالیتهای آنها اغلب با مقاومت بوداییها و هندوها مواجه میشد. در عین حال تغییراتی در ساختار اجتماعی جامعه رخ داد که باعث تنش میان گروههای مختلف قومی و مذهبی شد.
از اواخر قرن نوزدهم در سریلانکا جنبشهای ملیگرایی شروع به شکلگیری کرد که به دنبال استقلال از حکومت بریتانیا بودند. نخستین نشانههای ملیگرایی بعد از تأسیس سازمانهای فرهنگی و سیاسی مختلف، همچون کنگره ملی سیلان در سال 1919 نشان داده شد.
درمیان تغییرات جهانی، همانند جنگ جهانی اول و دوم، احساسات ملیگرایانه قوت گرفت. در سالهای جنگ، ساکنان محلی به طور فعال در مبارزه شرکت کردند و امیدوار بودند که بعد از پایان درگیریها شرایط بهتری فراهم شود. اما بعداً، بریتانیاییها به خواستههای ساکنان محلی بیاعتنا ماندند.
در دهه 1940، جنبش استقلال به طور بیشتری سازمانیافته شد. رهبرانی مانند د. س. سناندایکه و آ. م. س. س. پ. س. گ. به طور فعالانه برای حقوق سریلانکیها مبارزه کردند. در سال 1944، کنفرانسی برگزار شد که در آن برنامههایی برای ارائه خودمدیریتی به جزیره مورد بحث قرار گرفت.
پس از جنگ جهانی دوم فشار بر دولت بریتانیا از سوی ساکنان محلی افزایش یافت. در سال 1947، تحت فشار جامعه جهانی و نارضایتی داخلی، بریتانیاییها به انتقال قدرت رضایت دادند که این به عنوان یک گام مهم به سوی کسب استقلال محسوب میشود.
حکومت بریتانیا در سریلانکا اثر عمیقی در تاریخ کشور به جای گذاشت. پروژههای زیرساختی که توسط بریتانیاییها راهاندازی شد، همچنان تا به امروز استفاده میشود. سیستمهای آموزشی و بهداشتی، اگرچه دارای معایب خود بودند، به عنوان پایهای برای توسعههای بعدی تبدیل شدند.
با این حال، حکومت بریتانیا همچنین پیامدهای بسیاری از مشکلات حلنشده را به همراه داشت، از جمله درگیریهای اجتماعی و قومی که همچنان بر سریلانکا تأثیرگذار هستند. مبارزه برای استقلال و دفاع از حقوق ساکنان محلی جنبههای مهمی از هویت سریلانکیها را تشکیل میدهند.
حکومت بریتانیا در سریلانکا لحظهای کلیدی در تاریخ این جزیره بود. این دوره تغییرات عمدهای بود که آینده کشور را شکل داد. با وجود دستاوردهای مرتبط با توسعه اقتصادی و زیرساخت، رنج و مبارزات سریلانکیها برای حقوق خود همچنان درسهای مهمی برای جامعه مدرن محسوب میشود. در نهایت، استقلال بهدستآمده در سال 1948 به نمادی از امید و مبارزه برای آزادی برای نسلهای آینده تبدیل شد.