دوره استقلال اوکراین که از ۲۴ اوت ۱۹۹۱ آغاز شد، تغییرات قابل توجهی را در زندگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور به همراه داشت. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مردم اوکراین فرصتی برای ساختن دولت خود داشتند که بر اساس اصول دموکراسی و خودمدیریتی بنا شده بود. در این مقاله، ما به بررسی رویدادهای کلیدی، دستاوردها و چالشهایی میپردازیم که اوکراین در زمان استقلال خود با آنها مواجه شده است.
اعلامیه درباره حاکمیت دولتی اوکراین که توسط Верховna رادا در ۱۶ ژوئیه ۱۹۹۰ تصویب شد، مبنایی برای گامهای بعدی به سوی استقلال بود. در ۲۴ اوت ۱۹۹۱، در پسزمینه حوادثی که در مسکو و دیگر جمهوریها رخ میداد، Верховna رادا، قانون استقلال اوکراین را تصویب کرد. این روز به یک لحظه تاریخی تبدیل شد که اوکراین استقلال خود را به دست آورد.
در همهپرسی ۱ دسامبر ۱۹۹۱، بیش از ۹۰٪ اوکراینیها به استقلال رأی دادند که اراده مردم را تأیید کرد. در نتیجه، اوکراین به عنوان یک کشور مستقل توسط جامعه بینالمللی شناسایی شد. اولین قانون اساسی اوکراین در سال ۱۹۹۶ تصویب شد که حقوق و آزادیهای اساسی شهروندان را تضمین کرد.
دهه اول استقلال با مشکلات اقتصادی و سیاسی مشخص شد. اوکراین از اتحاد جماهیر شوروی صنایع قدیمی و اقتصادی ناکارآمد را به ارث برد. کشور در حال گذار از اقتصاد برنامهریزی شده به اقتصاد بازار بود که باعث بروز مشکلات زیادی، از جمله هایپر اینفلاسیون و بیکاری شد. خصوصیسازی مؤسسات دولتی همراه با فساد و ظهور طبقه الیگارش بود.
زندگی سیاسی مملو از درگیریها بین گروههای مختلف قدرت بود که مانع از توسعه پایدار کشور میشد. در سال ۲۰۰۴، «انقلاب نارنجی» به وقوع پیوست که توسط تقلب در انتخابات تحریک شد و به اعتراضات گسترده و در نهایت بازنگری نتایج انتخابات منجر شد. این رویداد به نماد مبارزه برای دموکراسی و حقوق بشر در اوکراین تبدیل شد.
از سال ۲۰۱۰، اوکراین شروع به توسعه فعال روابط خود با اتحادیه اروپا کرد و به ادغام در ساختارهای اروپایی میاندیشید. امضای توافقنامه همکاری با اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۴ یک گام مهم در این جهت بود. این توافقنامه افقهای جدیدی را برای همکاری اقتصادی و سیاسی باز کرد و همچنین به اجرای اصلاحات در بخشهای مختلف کمک کرد.
با این حال، فرآیند ادغام اروپا آسان نبود. درگیریهای داخلی، فساد و بیثباتی مانع از اجرای برنامهریزیشده اصلاحات شدند. بحران سال ۲۰۱۴ که ناشی از الحاق کریمه به روسیه و درگیری در شرق اوکراین بود، یک آزمون جدی برای استقلال و تمامیت سرزمینی کشور تلقی شد.
درگیری در دونباس که از سال ۲۰۱۴ آغاز شد، یکی از جدیترین تهدیدات برای دولت اوکراین به شمار میرود. این جنگ منجر به هزاران کشته و جابجایی گسترده جمعیت شد. همچنین، بسیاری از مشکلات ارتش و سیستم دولتی را نمایان ساخت که به اجرای اصلاحات در حوزه امنیت و دفاع منجر شد.
پشتیبانی بینالمللی از اوکراین، از جمله از سوی کشورهای غربی، نقش مهمی در تقویت قابلیتهای دفاعی کشور داشت. اوکراین کمکهای نظامی و پشتیبانی برای اجرای اصلاحات دریافت کرد که به افزایش توانایی آن در مقابله با تهدیدات خارجی کمک کرد.
استقلال منجر به تغییرات قابل توجهی در زندگی اجتماعی و فرهنگی اوکراین شد. احیای زبان، فرهنگ و سنتهای اوکراینی به یک جنبه مهم از هویت ملی تبدیل گردید. فعالیت جامعه مدنی در کشور افزایش یافت و احزاب سیاسی و سازمانهای اجتماعی جدیدی ظهور کردند که به نمایندگی از منافع گروههای مختلف جمعیت بودند.
اوکراین مدرن همچنین با مشکلات مربوط به بحران جمعیتی، مهاجرت و نابرابری روبرو است. در عین حال، ابتکارات جدیدی برای حمایت از جوانان، زنان و سایر گروههای آسیبپذیر شکل میگیرند. آموزش و علم توسعه جدیدی را تجربه میکنند که پیشنیازهایی برای رشد پایدار و نوآوری فراهم میآورد.
در سایه چالشهای موجود، اوکراین به توسعه و اصلاحات ادامه میدهد. مسائل ادغام اروپا در کانون توجه باقی مانده و دولت به کار بر روی بهبود روابط با اتحادیه اروپا ادامه میدهد. بهطور همزمان، اصلاح سیستم قضایی، مبارزه با فساد و توسعه خودمدیریتی محلی همچنان اولویتهای کلیدی باقی ماندهاند.
رویدادها و چالشهای جاری نشاندهنده ضرورت وحدت و انسجام جامعه است. استقلال اوکراین مرحله مهمی در تاریخ آن به شمار میرود و بر هر شهروند بستگی دارد که آینده کشور چگونه به نظر خواهد رسید. تمایل به صلح، ثبات و رونق هنوز هم محرک اصلی برای مردم اوکراین باقی مانده است.
دوره استقلال اوکراین زمان تغییرات بزرگ، آزمایشها و دستاوردها است. کشور مسیر خود را به سوی خودکفایی و جستجوی مکان خود در جهان ادامه میدهد. استقلال افقهای جدیدی را باز کرده است، فرصتی برای توسعه و خودبیانگری فراهم کرده و مهم است که اوکراینیها به حرکت به جلو ادامه دهند و هویت خود را حفظ کنند و ارزشهای دموکراتیک را تقویت کنند.