دانشنامه تاریخی

دوره استعماری در کلمبیا

دوره استعماری در کلمبیا با فتح اسپانیا در اوایل قرن شانزدهم آغاز شد و تا اعلام استقلال از اسپانیا در اوایل قرن نوزدهم ادامه داشت. این مرحله در تاریخ کشور زمانی بود برای تغییرات عمیق که شامل تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بود. اسپانیایی‌ها اشکال جدیدی از مدیریت، کاتولیسیسم و فرهنگ اروپایی را با خود به همراه آوردند که تأثیر زیادی بر جوامع محلی و سنت‌های آنها گذاشت.

فتح اسپانیا و تأسیس پادشاهی نوین گرانادا

در سال 1499، اسپانیایی‌ها برای اولین بار به سرزمین‌های مدرن کلمبیا رسیدند، زمانی که اکتشاف آلونسو دِ اوخدا سواحل کارائیب را بررسی کرد. با این حال، فتح واقعی بعداً، در دهه 1530، آغاز شد، زمانی که گونسالو خیمنز دِ کاسادا رهبری یک اکتشاف از کارتاخنا به نواحی مرکزی اند را به عهده گرفت. کاسادا توانست تمدن مویسکا را که در آن زمان یکی از قدرتمندترین فرهنگ‌ها در سرزمین‌های کنونی کلمبیا بود، تسخیر کند. در سال 1538، او شهری به نام سانتا-فِ دِ باخته را تأسیس کرد که به عنوان پایتخت پادشاهی نوین گرانادا — یکی از مهمترین مستعمرات اسپانیایی در آمریکای جنوبی — تبدیل شد.

فتح اسپانیا با درگیری‌های شدید با جمعیت محلی همراه بود که منجر به نابودی ساختارهای سنتی قدرت و تبدیل اجباری مردم بومی به کاتولیسیسم شد. بسیاری از قبایل و فرهنگ‌ها به طور کامل نابود یا ادغام شدند. در نتیجه این فرآیندها، در سرزمین کلمبیا یک جامعه اجتماعی جدید شکل گرفت که شامل مردم بومی، اسپانیایی‌ها و برده‌های آفریقایی بود که برای کار در مزارع و معادن به مستعمره آورده شدند.

اقتصاد دوره استعماری

اقتصاد استعمار کلمبیا بر بهره‌برداری از منابع طبیعی و کار مردم محلی و بردگان استوار بود. صنایع اقتصادی اصلی شامل استخراج طلا و نقره، کشاورزی و تجارت بود. اسپانیایی‌ها به شدت از منابع غنی طلا، به‌ویژه در شمال غربی کشور، در ناحیه آنتیوقیا بهره‌برداری کردند. این منافع قابل توجهی برای تاج و تخت به همراه داشت، اما همچنین به استفاده گسترده از کار اجباری منجر شد.

یکی از مهمترین نوآوری‌های اقتصادی ایجاد مزارع بزرگ — اسیند — بود. اسیندها برای کشت نیشکر، تنباکو، قهوه و پنبه استفاده می‌شدند. کار در این مزارع توسط مردم بومی و برده‌های آفریقایی انجام می‌شد. به تدریج، کشاورزی کلمبیا به منبع اصلی درآمد برای مستعمره تبدیل شد، به‌ویژه بعد از افزایش تقاضا برای قهوه در قرن هجدهم.

ساختار اجتماعی و تقسیم نژادی

ساختار اجتماعی استعماری به شدت سلسله‌مراتبی و بر اساس تقسیم‌بندی نژادی و طبقاتی بود. در بالای جامعه، کلونی‌نشینان اسپانیایی — کریئول‌ها (اسپانیایی‌هایی که در آمریکا به دنیا آمده‌اند) و پنی‌نسولارها (اسپانیایی‌هایی که در اسپانیا به دنیا آمده‌اند) قرار داشتند. آنها در مقامات اداری، کلیسا و ارتش جایگاه‌های کلیدی داشتند. بخش عظیمی از زمین‌ها و ثروت‌ها در اختیارشان بود.

در پایین سلسله مراتب اجتماعی، مِتیس‌ها — نسل فرزندان اسپانیایی‌ها و مردم بومی — قرار داشتند که بخش قابل توجهی از جمعیت را تشکیل می‌دادند. اگرچه آنها حقوق بیشتری نسبت به بومی‌ها یا بردگان آفریقایی داشتند، اما همچنان در جامعه در موقعیت‌های تحت‌سلطه قرار داشتند. مردم بومی، یا هندی‌ها، پس از فتح از بیشتر زمین‌های خود محروم شدند و مجبور به کار برای اسپانیایی‌ها شدند. در پایین‌تر، برده‌های آفریقایی قرار داشتند که برای کار در مزارع و معادن به مستعمره آورده شدند. آنها هیچ حقوقی نداشتند و مالکیتشان به دست صاحبانشان بود.

کلیسای کاتولیک و فعالیت‌های مبلغان

کلیسای کاتولیک نقش کلیدی در زندگی استعماری ایفا کرد. پس از فتح، اسپانیایی‌ها به شدت کاتولیسیسم را بین مردم بومی ترویج کردند که به یکی از عناصر مهم در فرآیند ادغام فرهنگی آنها تبدیل شد. مبلغان کلیساها، صومعه‌ها و مدارس را تأسیس کردند و مردم محلی را به ایمان جدید و فرهنگ اسپانیایی جلب کردند.

کلیسا همچنین به شدت با قدرت سیاسی در مستعمره‌ها مرتبط بود. اسقف‌ها و کشیش‌ها اغلب در پست‌های تأثیرگذار بودند و جنبه‌های مهمی از زندگی استعماری را کنترل می‌کردند. بسیاری از orden‌های مذهبی، مانند یسوعی‌ها و فرنسسکن‌ها، نقش مهمی در آموزش داشته و بچه‌های محلی را آموزش می‌دادند و به آنها ارزش‌های اروپایی را منتقل می‌کردند. کاتولیسیسم همچنین به اسپانیایی‌ها کمک کرد تا سلطه خود بر مردم بومی را توجیه کنند و تغییر دین آنها را به‌عنوان «مأموریت نجات روح‌ها» معرفی کنند.

فرهنگ و هنر دوره استعماری

دوره استعماری زمان اختلاط فرهنگی بود که در آن فرهنگ، دین و زبان اسپانیایی با سنت‌های مردم بومی و برده‌های آفریقایی ادغام شد. معماری، هنر و موسیقی آن زمان این اختلاط فرهنگی را منعکس می‌کرد. شهرهای کلمبیا به دور کلیساها و ساختمان‌های اداری بزرگ در سبک باروک اسپانیایی رشد کردند. بسیاری از این ساختمان‌ها تا به امروز حفظ شده و به عنوان میراث تاریخی دوره استعماری شناخته می‌شوند.

در هنر کلمبیا در دوره استعماری، موضوعات مذهبی غالب بودند. بیشتر هنرمندان و مجسمه‌سازان آن زمان آثار هنری را برای کلیساها و صومعه‌ها خلق می‌کردند. تزئین معبدها، ساخت تصاویر و نقاشی‌های دیواری بخش‌های مهمی از زندگی هنری بودند. بسیاری از هنرمندان محلی تحت آموزش صنعتگران اسپانیایی قرار گرفتند، که منجر به ظهور یک سبک منحصر به فرد ترکیبی از سنت‌های اروپایی و محلی شد.

جنبش استقلال

در اواخر قرن هجدهم، نارضایتی‌ها در مستعمره‌های اسپانیا، از جمله کلمبیا، به دلیل کنترل سخت‌گیرانه متروپولیس افزایش یافت. مفهوم روشنفکری و ایده‌های آزادی که در اروپا و آمریکا گسترش یافته بودند، نقش مهمی در توسعه احساسات استقلال‌طلبانه ایفا کردند. کریئول‌ها، با وجود موقعیت ممتاز خود، از اینکه قدرت در دست اسپانیایی‌هایی باشد که در شبه‌جزیره ایبری به دنیا آمده بودند، ناراضی بودند.

اولین قیام مهم در سال 1781 رخ داد و به نام قیام کُمونِرُس معروف شد. این قیام به‌دلیل افزایش مالیات و فشار اقتصادی از طرف مقامات اسپانیایی به وجود آمد. اگرچه قیام سرکوب شد، اما به عنوان یک مرحله مهم در راه رسیدن به استقلال محسوب می‌شود. در سال 1810، جنبش‌های فعال‌تری برای استقلال آغاز شد که به سال 1819 منجر شد، زمانی که سیمون Bolívar در نبرد بویاکا پیروزی کسب کرد و استقلال گران کولمبیا را اعلام کرد.

نتیجه‌گیری

دوره استعماری آثار عمیقی در تاریخ کلمبیا به‌جای گذاشت. فتح اسپانیا و مدیریت استعماری بعدی جامعه، اقتصاد و فرهنگ کشور را دگرگون کردند. امروز میراث این زمان را می‌توان در معماری، زبان، سنت‌های مذهبی و ساختارهای اجتماعی کلمبیا مشاهده کرد. با وجود چالش‌ها و تناقض‌های متعدد، دوره استعماری پایه‌گذار شکل‌گیری ملت مدرن کلمبیا بود.

به اشتراک گذاشتن:

Facebook Twitter LinkedIn WhatsApp Telegram Reddit email

مقالات دیگر: