دانشنامه تاریخی

ما را در پترئون حمایت کنید

مقدمه

تحول سیستم دولتی سوریه پروسه‌ای مهم و چند بعدی است که شامل سنت‌های باستانی و تغییرات سیاسی معاصر می‌شود. از زمان تشکیل اولین دولت‌ها در اراضی سوریه تا امروز، کشور دستخوش تحولات سیاسی متعددی شده است. از تمدن باستان و خلافت عربی تا چالش‌های معاصر مرتبط با جنگ‌ها و اصلاحات، هر مرحله از توسعه تحت تأثیر شرایط داخلی و تأثیرات خارجی قرار داشته است.

دولت‌های باستانی و قرون وسطی

در اراضی کنونی سوریه یکی از قدیمی‌ترین دولت‌ها در تاریخ بشر وجود داشته است. این سرزمین‌ها بخشی از تمدن‌های بزرگ مانند مصر باستان، بین‌النهرین و فنیقیه بودند. همچنین، دولت‌هایی که در این سرزمین‌ها در دوران باستان به وجود آمدند، مانند پادشاهی‌های اوگاریت، ارمنستان و فلسطین، نیز دارای اهمیت بودند. اما بیشترین تأثیر بر شکل‌گیری سیستم سیاسی در سوریه، مربوط به فتح‌های عربی در قرن هفتم بود، زمانی که اراضی سوریه بخشی از خلافت عربی شدند.

پس از فتح‌های عربی، سوریه جزو امپراتوری‌های اسلامی مختلفی همچون امویان، عباسیان و عثمانی‌ها شد. اراضی سوریه به مراکز اداری و فرهنگی مهمی در این امپراتوری‌ها تبدیل شد و سیستم سیاسی بر مبنای اصول اسلام و نظام فروکشیده فئودالی بنا نهاده شد. این عناصر نقش مهمی در شکل‌گیری سیستم دولتی بعدی سوریه ایفا کردند.

امپراتوری عثمانی و تأثیر بر ساختار قدرت

پس از فتح امپراتوری عثمانی در سال 1516، سوریه بخشی از این دولت بزرگ شده و تا سال 1918 تحت سلطه عثمانی‌ها بود. امپراتوری عثمانی سیستم اداری پیچیده‌ای را برقرار کرد، جایی که اراضی سوریه از مرکز در استانبول مدیریت می‌شد. با این حال، مسئولان محلی، مانند پاشاها، دارای خودمختاری قابل توجهی بودند. به همین دلیل، سوریه بسیاری از ویژگی‌های محلی خود را در زندگی سیاسی و اجتماعی حفظ کرد، از جمله سیستم حقوقی اسلامی و سنت‌هایی که تأثیر زیادی بر ساختار آینده قدرت داشتند.

در طول دوره عثمانی، فرهنگ، تجارت و اقتصاد در سوریه به شدت توسعه یافت. با این حال، علیرغم این پیشرفت‌ها، ساختار سیاسی مرکزگرا باقی ماند و قدرت بر مناطق غالب بود. این سیستم بر مبنای اصول اداری عثمانی بود که بر سازمان‌ یافتن قدرت در دوران‌های بعدی تاریخ سوریه تأثیر گذارده است.

قیمومیت فرانسه و گذار به استقلال

پس از جنگ جهانی اول، سوریه تحت کنترل فرانسه قرار گرفت که با تصمیمات کنفرانس ملل یک قیمومیت برای مدیریت این سرزمین دریافت کرد. قیمومیت فرانسه نقطه عطفی در تاریخ سوریه بود، زیرا بسیاری از سوری‌ها به استقلال و تشکیل دولت مستقل تمایل داشتند. در دوران حکومت فرانسه چندین شکل از مدیریت اداری ایجاد شد، اما واقعی قدرت در دستان مقامات استعماری فرانسه باقی ماند.

مبارزه برای استقلال منجر به چندین قیام شد، از جمله قیام معروف دمشق در سال 1925، و در پی این مقاومت، فرانسه مجبور شد به تدریج عقب‌نشینی کند. در سال 1946، سوریه استقلال کامل خود را به دست آورد و اولین جمهوری تأسیس شد، که بلافاصله با چالش‌های داخلی و خارجی متعدد، از جمله عدم ثبات سیاسی و نویندگی‌های مکرر روبرو شد.

سیستم دولتی در دوره استقلال

پس از به دست آوردن استقلال در سال 1946، سوریه چند دهه‌ای از عدم ثبات سیاسی را تجربه کرد که با تغییرات مکرر و سرنگونی دولت‌ها مشخص می‌شد. در این دوران، چندین دولت موقت وجود داشت و کشور همچنان از بحران‌های سیاسی رنج می‌برد. در سال 1958، سوریه با مصر به یک جمهوری عربی پیوست، اما این اتحاد کوتاه‌مدت بود و در سال 1961 سوریه به استقلال بازگشت.

در پس‌زمینه عدم ثبات سیاسی در سال 1963، یک کودتای دولتی رخ داد و قدرت در سوریه به حزب بعث واگذار شد که با حمایت ارتش به قدرت رسید. از این زمان، سوریه وارد دوره حکومت استبدادی شد که چندین دهه ادامه داشت. حزب بعث بر اساس ایدئولوژی سوسیالیستی و ملی‌گرایی عربی کنترل شدیدی بر سیستم سیاسی را برقرار کرد و رژیم با عناصر حکومت نظامی تا پایان قرن بیستم حفظ شد.

حکومت حافظ اسد و میراث او

پس از کودتای سال 1970، حافظ اسد، که رئیس‌جمهور سوریه شد، قدرت حزب بعث را به‌طور چشمگیری تقویت کرد و یک سیستم توتالیتر ایجاد نمود که به‌طور عمده در کشور همچنان باقی است. در دوران حکومت او، قدرت مرکزی بر مبنای قدرت شخصی رئیس‌جمهور و کنترل کامل بر نخبگان سیاسی و نظامی، پیاده‌سازی شد. تحت رهبری حافظ اسد، سوریه قانون اساسی سال 1973 را تصویب کرد که رئیس‌جمهور را به عنوان شخصیت اصلی در دستگاه دولتی معرفی کرد.

حکومت حافظ اسد همچنین با سرکوب شدید مخالفان، به‌ویژه عملیات نظامی علیه شورشیان، مانند واقعه حماه در سال 1982، مشخص می‌شد. با وجود این سرکوب‌ها، حکومت او ثباتی را در کشور تأمین کرد و همچنین روابط نزدیکی با اتحاد جماهیر شوروی و دیگر کشورهای جهان عرب برقرار ساخت. همچنین تغییرات مشخصی در اقتصاد به وقوع پیوست، مانند ورود برخی عناصر بازار آزاد، علیرغم ایدئولوژی سوسیالیستی رسمی.

انتقال قدرت به بشار اسد

پس از مرگ حافظ اسد در سال 2000، قدرت به پسرش بشار اسد منتقل شد. بشار به عنوان یک مدرنیته‌خواه دیده می‌شد که می‌توانست سیستم را اصلاح کند و فرآیندهای سیاسی بازتری را معرفی نماید. با این حال، تلاش‌های او برای انجام اصلاحات با موانع بسیاری مواجه بود، از جمله مقاومت از سوی عناصر محافظه‌کار در جامعه و در ساختارهای دولتی.

تحت رهبری بشار اسد، سوریه وارد مرحله جدیدی شد که با بدتر شدن روابط با غرب، افزایش سرکوب داخلی و در نهایت — جنگ داخلی که از سال 2011 آغاز شد، مشخص گردید. این درگیری، که از اعتراض‌های "بهار عربی" ناشی شد، منجر به ویرانی دولت و بحران انسانی طولانی مدتی گردید.

جنگ داخلی و تحول سیستم دولتی

جنگ داخلی در سوریه، که از سال 2011 آغاز شد، به‌طور اساسی وضعیت سیاسی در کشور را تغییر داد. در شرایط درگیری مسلحانه، سوریه به چندین ناحیه تقسیم شد که توسط گروه‌های مختلف کنترل می‌شد و کشور با مداخلات خارجی، مانند روسیه، ایالات متحده، ترکیه و ایران، مواجه بود. در پاسخ به این چالش‌ها، دولت بشار اسد از روش‌های نظامی و دیپلماتیک برای بازگرداندن کنترل بر دولت استفاده کرد.

پس از چندین سال جنگ، تا سال 2020 دولت سوریه دوباره کنترل بخش بزرگی از کشور را به‌دست آورد، اما جنگ آثار عمیقی بر ساختار اجتماعی-سیاسی، اقتصاد و جمعیت‌شناسی سوریه گذاشت. بسیاری از مناطق هنوز در دست نیروهای مخالف باقی مانده‌اند که بی‌ثباتی و تهدیداتی را برای آینده سیاسی کشور حفظ می‌کند.

نتیجه‌گیری

تحول سیستم دولتی سوریه یک فرایند چند بعدی است که شامل ریشه‌های باستانی تمدن و مشکلات معاصر مرتبط با جنگ‌ها و اصلاحات داخلی می‌شود. از زمان فتح‌های عربی، از دوران سلطه عثمانی، قیمومیت فرانسه، استقلال و حکومت استبدادی طولانی، سوریه همیشه در خط مقدم تغییرات سیاسی در خاورمیانه قرار داشته است. اما جنگ و مداخلات بین‌المللی به‌طور قابل توجهی مسیر توسعه کشور را تغییر داده‌اند و آینده سوریه به این بستگی دارد که چگونه مسئله بازگرداندن ثبات سیاسی و احیای صلح در منطقه حل و فصل شود.

به اشتراک گذاشتن:

Facebook Twitter LinkedIn WhatsApp Telegram Reddit Viber email

مقالات دیگر:

ما را در پترئون حمایت کنید